نماسی | سریال گناه فرشته یکی از پرسرو صداترین مجموعههای شبکه نمایش خانگی در ایران به حساب میآید. پیش از آغاز پخش و حتی در هفتههای ابتدایی، حجم تبلیغات و تصاویری که از این مجموعه منتشر میشد بیسابقه بود و باعث شد در همان گام اول انتظارها از این مجموعه به شکل فزایندهای افزایش یابد و سکویی برای پرش یا درهای برای سقوط محیا گردد اما زمان زیادی لازم نبود تا تماشاگران و منتقدان پی به ماهیت این سریال ضعیف ببرند که احتمالا جزو نامزدهای اساسی کسب عنوان بدترین سریال تاریخ شبکه نمایش خانگی است. اینجاست که باید گفت دوست عزیز ما نمیدانستیم چه ملغمهای برپا کردهاید قطعا خودتان از دسته گلی که به آب داده بودید خبر داشتید این خودزنی عجیب برای سازندگان و پلتفرم نمایش دهنده جای تعجب دارد.
نقدی بر قسمتهای اخیر سریال گناه فرشته | باز هم برای فرشته دعا میکنید؟
از مهمترین دلایل سقوط سریال گناه فرشته این است که بسیاری از مخاطبانش را آدمهایی با ضریب هوشی پایین تصور کرده بود که تنها جذب ستارههای خوش آب و رنگ و محبوبی چون شهاب حسینی امیر آقایی، پردیس پورعابدینی و… میشوند داستان و اجزای فنی تشکیل دهنده سریال حتی استانداردهای اولیه یک اثر تلویزیونی را شامل نمیشد و محتوای گناه فرشته به قدری کلی و پیش پا افتاده بود که در اکثر قسمتها توهین به شعور مخاطب قلمداد میشد. مسیری که با بسته شدن کامنتهای پلتفرم فیلیمو برای پیشگیری از اعتراضات مخاطبان ادامه یافت و این توهینآمیز بودن ابعداد گستردهتری پیدا کرد. سریالی که میتوانست مثل نمونههای مشابهی کلا بیصاحب و پخش کننده باقی بماند و سالها بعد به شکل رایگان از یک شبکه تازه تاسیس پخش گردد ناگهان به پرچم دار معروفترین پلتفرم نمایش خانگی تبدیل میشود.
نکته سوال برانگیز حضور بازیگران مطرحی در سریال گناه فرشته است که اکثرا گزیده کار و همیشه با انتخابهای استاندارد به یاد آورده میشوند. شهاب حسینی که سابقه بازی در بهترین مجموعههای شبکه خانگی چون شهرزاد و پوست شیر را داشت به تنهایی کفایت میکند که یک مخاطب از تماشای سریالی استاندارد آسوده خاطر باشد یا بازیگر گزیده کاری چون لادن مستوفی که مخاطبان همیشه خاطرات خوبی از سریالهای تلویزیونی او در دهه ۸۰ به یاد دارند. به طور کلی حضور چهرههای معتبر در ساخت یک سریال همواره میتوانند عاملی مهم برای جلب توجه تماشاگران باشند اگر قرار باشد این اعتبار خرج ضعفهای ساختاری یک مجموعه ضعیف شود دیگر اعتمادی میان مخاطبان و هنرمندان باقی نمیماند. امیدواریم این مسیر برای چهرههای مطرح گناه فرشته هم از روی ناآگاهی و غافلگیری شکل گرفته باشد و آنها به قیمت پیشنهادهای وسوسهانگیز اعتبارشان را قمار نکرده باشند.
حامد عنقا، نویسندهای است که هر چند مورد اقبال منتقدان نبوده ولی آثار قبلی اون از جمله سریال تلویزیونی پدر و سریال پلتفرمی آقازاده بسیار پرمخاطب شده بودند و آثار نسبتاً موفق به حساب میآمدند. اشتباه اساسی او در گناه فرشته قطعا پذیرش سکان کارگردانی اثر بود که عملا تمام بیسوادی و بیسلیقگیاش را در به تصویر کشیدن داستانهایش به رخ کشید. او در سریالهای قبلی فیلمنامهای که حفرههای روایی داشت را به دست یک تکنسین فیلمسازی میسپرد تا حداقل با استفاده از ابزارهای تصویر و صدا و روایت درست، اشکالات داستان پنهان شود. اما اینبار او وسوسه کارگردانی را به جهنی برای استعدادهایش تبدیل کرد به هر حال برای فیلمنامهنویسی در جایگاه او که مورد اقبال نهادهای رسمی است همچنان فضای فعالیت و خودنمایی باقی خواهد بود ولی قطعا هر فیلمساز دیگری جای او نمیتوانست از چنین مهلکهای به راحتی بگذرد و تداوم فعالیت هنریش را پیگیری کند.
کارگردان باید توانایی داشته باشد تا ایدهها و احساسات موجود در فیلمنامه را به صورت تصویری واقعی عمیق و جذاب نشان دهد. او باید توانایی داشته باشد تا با استفاده از زبان تصویر چارچوببندی دقیق نورپردازی انتخاب صدا و فضا، احساسات و ایدههای نهانی در داستان را به تصویر بکشد. همچنین کارگردان باید توانایی داشته باشد تا بازیگران را به روشی راهبردی که با شخصیتهای آنها همخوانی داشته باشد، هدایت و کنترل کند و از آنها خلق شخصیت عمیق باورپذیر استخراج کند. نحوه برش دهی جلوهها و انتخابهای هنری نیز بر عمق و جذابیت نهایی یک فیلم یا سریال تأثیر زیادی دارد در نتیجه، توانایی یک کارگردان در روایت تصویری ایدههای فیلمنامه از اهمیت بسیاری برخوردار است و میتواند تأثیر زیادی در تجربه تماشاگران بگذارد. اگر از ضعف و نابلدی حامد عنقا با چنین اطمینانی مینویسیم از روی تماشای اثری به شدت ضعیف و بیتوجه به استانداردهای روز فیلمسازی و بیگانه با ابتداییترین عناصر سینمایی است.
واقعیت این است که یک روند قصه معیوب، میتواند تجربه تماشاگران را بسیار ناخوشایند و تلخ کند. اما چیزی که باعث عصبانیت بیننده یک اثر نمایشی میشود، جاییست که پای فریبکاری به میان میآید. اگر سریال به طور مداوم به فریب مخاطب روی آورده و قصهای که دنبال میکند به ناگهان به یک حقیقت دیگر تبدیل شود یا موضوع ملتهبی را انتخاب کند که اجازه گفتن واقعیتهای کافی را نداشته باشد یا بدتر اینکه واقعیت را به نفع گروه و جریاناتی خاص تغییر دهد، این قطعا میتواند باعث ناامیدی و خشم تماشاگران شود. بهترین داستانها و سریالها طرحی را دارند که مخاطبان را به خود جذب میکند و انتظارات آنها را برآورده میکند. اگر یک داستان به شدت از رویایی و سینمایی بودن خارج شود و به یک سری اتفاقات آشفته و ناپایدار مبتنی بر فریب و حیلههای دم دستی پرشود نتیجه برخورد قهرآمیزی است که مخاطبان با سریال «گناه فرشته» در هفتههای اخیر داشته اند.
نقش مخاطب در موفقیت یا شکست یک سریال یا فیلم بسیار اساسی است. تماشاگران و مخاطبان تأثیر زیادی بر محتواهایی که در حال تماشا یا مصرف هستند دارند. این تأثیر ممکن است به صورت مستقیم از طریق تعداد بازدیدها یا امتیازهایی که به یک سریال یا فیلم داده میشوند و یا به صورت نهادینهتر از طریق انتشارات و گفتگوهای میان فردی و رسانههای اجتماعی صورت گیرد. اگر یک مخاطب تصمیم بگیرد یک سریال را تماشا نکند این میتواند تأثیر زیادی بر کیفیت و تنظیم استاندارد محصولات رسانههای تولید محتوا داشته باشد. به عبارت دیگر، مخاطبان و تماشاگران نقش فعالی در شکل دهی به صنعت سینما و تلویزیون دارند. انتخابها و ترجیحات آنها از کانال برنامههای تلویزیونی و فیلمها میتواند به عنوان منبعی مهم برای تولید محتواهایی باشد که واقعاً جذاب و تاثیرگذار باشند. از این رو، مخاطبان میتوانند با انتخابهایشان مسیرسازی کنند و به تأثیرگذاری بر کیفیت و محتوای فرهنگی و هنری که مصرف میکنند بپردازند.
اینجا نظر بدهید