انتخاب سردبیرسینمای جهان

به بهانه نمایش «اوپنهایمر» کریستوفر نولان در ژاپن | تقابل علم و سیاست

فیلم اوپنهایمر

نماسی | فاطمه علی اصغر: یکی از پدیده های عصر علم و تکنولوژی قرن بیستم در زمانی خود را نشان داد که در حین نوآوری و شگفتی از کشف عناصر طبیعت در گذرگاه تاریخ، نابودی بشر را نیز به همراه داشت و اینچنین رویدادهایی را می توان منشا نبوغ آدمی دانست و چیزی دیگر نپنداشت که ردی از آنها را در هنر دوران به دیده می انگاریم که نه تلنگر و قلقلک، بلکه سرآغاز اندیشه و تفکر در خلق هنر فیلمسازی به دست توانای کارگردانانی همچو خالق این اثر یعنی «کریستوفر نولان» است. این فیلم بیوگرافی سازنده بمب اتم یعنی «جی.رابرت.اوپنهایمر» را نمایش می دهد که برای اولین بار آن هم در ژاپن به روی پرده سینما رفت و شاید بتوان آن را باعث و بانی ویرانی شهرهای ناکازاکی و هیروشیما دانست که ابتدای امر در ژاپن به خاطر ادای احترام به قربانیانش نمایش داده نشد.

نقد فیلم اوپنهایمر اثر کریستوفر نولان | برآمده از زمانه و لازم برای این روزگار

تقریبا هشت ماه قبل با اکران و نمایش صحنه هایی از دو فیلم باربی و اوپنهایمر که همه دنیا هم از آن لذت بردند و تعداد زیادی، آنها را در قالب های مختلف جشن گرفتند، تبلیغات در قالب «باربنهایمر» باعث خشم ژاپنی ها شد، چون تنها کشوری بود که در طول جنگ جهانی دوم بمب اتمی روی آن فرو ریخته شد و آنچه این سیل توفانی سال ۲۰۲۳ را رقم زد همان شبکه های اجتماعی و اینترنتی بودند که با تبلیغات خود موضوع بحث و علاوه بر آن همزمان شدن اکران این دو فیلم موفق عنوان ادغام نام باربنهایمر را شکل داد که تبدیل به یک رویداد سینمایی شد و خیلی از سینماها با معرفی هر دو فیلم تماشاچیان را به سالن سینما کشاندند حتی بسیاری با ساز و کار رنگ های صورتی و سیاه در کنار هم لفظ باربنهایمر را ابداع کردند و این پدیده را می توان به طور گسترده دلیل افزایش مخاطبان فیلم باربی دانست که یکی از موفق ترین فیلم های سال شناخته شد.

هیچ موسسه ای در مورد اکران فیلم اوپنهایمر توضیحی به آژانس خبری رویترز نداد و در ادامه هیچ فردی هم در این زمینه پاسخگو نبود که به چه علت فیلم با گذشت بیش از نیمی از سال به ژاپن می رود، اما در ماه دسامبر موسسه بیتر به رسانه های محلی این طور اذعان می کند: «بر اساس مشاوره ها و بحث ها تصمیم بر آن شد که فیلم در ژاپن اکران شود با این وصف که موضوعاتی که فیلم به آن اشاره می کند نزد مردم ژاپن دارای مفهومی ویژه و قابل توجه باشد.» کریستوفر نولان کارگردان فیلم بعد از دریافت جایزه اسکار خوشحالی خود را این طور بیان می کند: «جوانان علاقه مند به قسمتی از داستان فیلم هستند آنجا که اوپنهایمر می گوید: من خود مرگ هستم.» و نولان اضافه می کند: «من فکر می کنم که این فیلم یکی از داستان های بزرگ امریکایی است و بسیاری مسایل را در بر می گیرد که در تاریخ امریکا حایز اهمیت است. وقایعی که دراماتیک هستند و توسط آنها همه چیز در دنیا اتفاق می افتد و مهم تر از آن ترس رشد روزافزون از سلاح هسته ای را در بر دارد. امریکا ۶ آگوست سال ۱۹۴۵ بمب اتمی را بر سر مردم ژاپن فرو ریخت و هزاران نفر از بین رفتند که تا پایان همان سال به ۱۴۰۰۰۰ قربانی رسید و سه روز بعد نیز سربازان امریکایی شهر ناکازاکی را بمباران کردند که بیش از ۷۳۰۰۰ نفر جان خود را از دست دادند.

فیلم هیجان انگیز اوپنهایمر به کارگردانی و نویسندگی کریستوفر نولان، سرگذشت «جی. روبرت اوپنهایمر» فیزیکدان و نظریه پرداز علمی را دنبال می کند. او به عنوان کسی است که رویداد اولین سلاح هسته ای در جهان و در طول جنگ جهانی دوم را به اجرا در آورد. «پرومتیوس امریکایی پیروزی و تراژدی» از جی. رابرت اوپنهایمر این واژه بلد شده و قرمز رنگ از کتابی است که الهام بخش نولان بود و نویسندگان آن با نام های «کی برد» و «مارتین جی. شروین» موفق به انتشار کتاب در سال ۲۰۰۵ شدند. می توان «کی برد» را نویسنده، مقاله نویس و روزنامه نگار امریکایی دانست و با آثاری چون بمب اتمی هیروشیما و نا کازاکی و ارتباط سیاسی امریکا و خاورمیانه و شرح حال سیاسیون او را شناخت و «جی. شروین» را نیز یک مورخ و پروفسور در تعداد بی شماری از دانشگاه های دنیا در زمینه تاریخ سلاح هسته ای و تکثیر آن برشمرد. نگارش کتاب ۲۵ سال به طول انجامید و در سال ۲۰۰۶ برنده جایزه پولیتزر در زمینه بیوگرافی و اتوبیوگرافی شد. در سال های بعد جوایز دیگری که یکی از آنها در حوزه علم بود را نیز دریافت کرد. کتاب با شرح حالی از سرگذشت و اندیشه نوگرایانه در حوزه علم او را به عنوان «پدر بمب اتم» بر سر زبان ها انداخت.

ولی اتفاق جالب زمانی بود که کریستوفر نولان کارگردان و فیلمساز بریتانیایی-امریکایی کار خود را روی بیوگرافی اوپنهایمر آغاز کرد و کتابی از سخنرانی های او را به عنوان هدیه از هنرپیشه بریتانیایی «رابرت.پتینسون» دریافت کرد، کسی که در فیلم تنت tenet نولان درخشید، با خواندن کتاب علاقه او بیشتر و کاشف بمب اتم را به عنوان یک پدیده بدیع و نوظهور یافت و درصدد نوشتن فیلمنامه خود از این کتاب یعنی پیروزی و تراژدی از جی. رابرت اوپنهایمر برآمد. از سال ۲۰۱۵ حق چاپ کتاب در اختیار تهیه کننده جی. دیوید ورگو قرار گرفت یعنی کسی که با نولان هم داستان شد. نولان موفق به ملاقات یکی از نویسندگان کتاب می شود و این در حالی است که دیگری درگیر بیماری سرطان بود.

برد یکی از نویسندگان کتاب متن نولان را قبل از فیلمبرداری این طور بیان می کند: نولان به شیوه ای بسیار ماهرانه بحث های فیزیکدانان را پنهان می کند بر این اساس که بمب ضروی است یا خیر، بعد از فاجعه هیروشیما اوپنهایمر با این گفته که استفاده از بمب اتم تا به حال برای شکست دشمن بوده را مطرح و باز اضافه می کند: مردم که چیزی درباره اوپنهایمر نمی دانند، می خواهند بیندیشند و فیلمی درباره پدر بمب اتم ببینند، اما در عوض آنها می روند و یک شخصیت مرموز، مبهم و پیچیده و داستانی از ژانر بیوگرافی عمیق و در عین حال درامی اسرارآمیز را مشاهده می کنند. ۱۰۰ میلیون دلار بودجه برای فیلم در نظر گرفته شد و در ۲۱ جولای ۲۰۲۳ هیاهوی تبلیغاتی و انتقادی به راه افتاد. نقش آفرینی کلین مورفی در فیلم بلامنازع بود. نولان اظهار می کند: «من به کتاب دست نبرده ام جز آنچه کی و مارتین نویسندگانش گفته اند و کلین مورفی هم به برد گفته بود که در زمان تولید فیلم خواندن کتاب برایش دستوری کتبی بوده است.» بر همین اساس تصور نولان از ساخت فیلم تنها بیوگرافی اوپنهایمر نیست، بلکه تمرکز بیشتر او بر یک نمایش هیجانی و سرقتی مسلحانه و درامی از اتاق یک دادگاه است.

او اضافه می کند: «قصد من برای مخاطبان، آشنایی آنان با فکر و تجربه فردی است که درست در کانونی تمام عیار از تاریخ قرار گرفت که بزرگ ترین تغییرات در آن روی داد، چه او را دوست داشته باشیم چه نه، او مهم ترین کسی است که تا به حال زندگی کرده و دنیایی که ما در آن هستیم را ساخت، برای بهتر یا بدتر بودنی از زیستن.» کریستوفر نولان با ساختن این فیلم کارنامه درخشان خود را پر رنگ تر کرد و تجلی از غرور و دانش بشری را با کنار گذاشتن منیت عالمانه اوپنهایمر از خلق اثرش به جهان هستی اگرچه بسیار هولناک به مخاطب القا کرد و با روی آوردن به مستندات تاریخی، داوری را به عهده آنان گذاشت.

اما آنچه این ژانر درام را علاوه بر ستارگان آن نمونه، متمایز و پربیننده می کند، می توان به دستان توانای فیلمبردار و آهنگساز آن نیز اشاره ای کرد. «هویته ون هویتما» سوئدی-هلندی متولد سوییس که در سه فیلم دیگر نولان به نام های تنت، دانکرک، میان ستاره ای نبوغ خود را نشان داده و این بار در اثری دیگر با فیلمبرداری خود او را دوباره همراهی می کند. این در حالی است که آهنگساز فیلم «لودویگ گورانسون» نیز در مقام توانبخشی به روح اثر و برانگیختن حالات کاراکتر اصلی از بدو رویکردهای شگرف او در زمینه اندیشه نوین علمی تا ثبوت آن و برهه ای که او در دادگاه صوری بر صندلی داغ می نشیند همه و همه در کلام موسیقی پدیدار می شود.

او فردی سوئدی است که از سال ۲۰۰۸ فعالیت هنری خودش را شروع کرد و در نمایش رولان زیبا درخشید پیش تر موفق به دریافت جوایزی در حوزه کاری خویش بوده است، این بار موسیقی و صدای اوپنهایمر و احساسات درونی او را در هر لحظه از فیلم بازگو می کند و نیاز به کلام با واژگان و عبارات را مخفی نگه می دارد، زمانی که سکوت می کند، زمانی که چشمان خود را می بندد و حرکت اتم ها و شکاف باز شدن هسته و بزرگی شکوه آن را تصور یا دایم محاسبه می کند، موسیقی به موازات افکارش قدم به قدم پیش می رود، در دادگاه صوری سکوت او معنادار است و همچنین در متن و تیتراژ اثر که آن را چیزی جز هنر و مهارت آهنگساز نمی توان در نظر گرفت./منبع: اعتماد | مجله اشپیگل

اشتراک گذاری

اینجا نظر بدهید