فیلم احمد به کارگردانی امیرعباس ربیعی و تهیهکنندگی حبیباله والینژاد است که روایتی تاریخی از بخشی از زندگی یک شهید را روایت می کند. ربیعی در سومین فیلم سینماییاش هم سعی کرد در ژانر داکیودرام فعالیت کند و بعد از ضد و لباس شخصی این سومین فیلم اوست.
درباره فیلمهای جشنواره فجر ۴۲ چه میدانیم؟
خلاصه داستان فیلم احمد
فیلم احمد برای اولین بار قصهای ناگفته از ۱۸ ساعت ابتدایی حادثه تراژیک زلزله بم و اقدامی قهرمانانه در این ساعات پُرالتهاب را همزمان با بیستمین سالگرد این اتفاق روایت میکند؛ یادی از رشادتهای شهید احمد کاظمی در زلزله بم. خلاصه داستان رسمی فیلم این است: «ساعتی پس از زلزله، احمد کاظمی وارد فرودگاه بم میشود…»
به عمل قهرمانانه شهید احمد کاظمی در ۱۸ ساعت ابتدایی زلزله مهیب بم به عنوان یک حادثه تراژیک ملی میپردازد. این اثر برای اولین بار قصهای ناگفته از ۱۸ ساعت ابتدایی حادثه تراژیک زلزله بم و اقدامی قهرمانانه در این ساعات پرالتهاب را همزمان با بیستمین سالگرد این اتفاق روایت میکند.
بازیگران و عوامل فیلم
امیرعباس ربیعی پس از فیلمهای سینمایی «لباس شخصی» و «ضد» در فضای تاریخی، سینمایی احمد را در ژانر حادثهای و در فضای متفاوت مقابل دوربین برده است. «احمد»، محصول مشترک سازمان سینمایی سوره حوزه هنری و موسسه تصویرشهر سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران است.
تینو صالحی، هنرمند باسابقه عرصه تئاتر، در این اثر ایفاگر نقش شهید کاظمی است. همچنین، توماج دانشبهزادی با ایفای نقش یک پژوهشگر علمی و دانشگاهی در فیلم حضور دارد.
تینو صالحی، ساره رشیدی، توماج دانش بهزادی، مهیار شاپوری، عباس جلیل زاده، عماد درویشی، علی صادقیزاده، مریم ماهانی، زهرا مرادی زاده کرمانی، تصنیف حسینی، عرفان سروستانی، مینا شفیعی، سید محمد صفوی، آرین اویسی، احمد صمیمی، حسام ایمانی، حامد معالی مهربانی، کامبیز منصف، آرمان متین نیا، فاطمه حسینی، لیلا شیرمحمدی و مجید خوبان بازیگران این فیلم هستند.
عوامل: فیلمنامهنویسان: امیرعباس ربیعی، رضا محبی نوری، کارگردان: امیرعباس ربیعی، مدیر فیلمبرداری: هاشم مرادی، مدیر صدابرداری: طاهر پیشوایی، تدوین: حمید نجفیراد، موسیقی: مسعود سخاوتدوست، طراح لباس: نیاز حمیدی، طراح گریم: مرتضی کهزادی، عکاس: امیرحسین غضنفری، تهیهکننده: حبیباله والینژاد، محصول: سازمان سینمایی سوره و مؤسسه تصویرشهر
یادداشت فیلمنامهنویس فیلم احمد
رضا محبی نوری | حضور مسئولانه در ۲۴ ساعت نخست بحرانهای بزرگی همچون سیل و زلزله، حقیقیترین و واقعیترین کنشی است که میتواند به واکنش سریع، صحیح و یک برنامهریزی اصولی منجر شود؛ مسئلهای که سنگ نخست طراحی فیلم سینمایی احمد بر آن نهاده شد.
بنا بر آثار موجود، شاید تا امروز هیچ اثری در سینمای داستانی ایران، به اندازه فیلم سینمایی احمد، روایتی ملتهب و تأملبرانگیز از یک حادثه واقعی از جنس زلزله، آن هم در نخستین ساعات وقوع یک بحران عظیم را به تصویر نکشیده باشد و احمد، به نخستین ساعات زلزله تلخ و غمبار بم در تاریخ پنجم دی ماه ۱۳۸۵ میپردازد.
پرداخت به موضوعات روز،شخصیتهای معاصر و دراماتیزه کردن یک ماجرای واقعی نزدیک (نظیر زلزله بم) شاید با وجود عکسها، فیلمها و اطلاعات موجود، کار سادهای به نظر برسد،اما از آنجایی که این حوادث و اشخاص تصاویری روشن و ماندگار در اذهان مردم ایران بر جای گذاشته است، باورپذیری در روایت آثاری از این دست را پیچیدهتر میکند. جنسی از یک چالش مهم که با حضور یکی از ماندگارترین و محبوبترین شخصیتهای قهرمانی کشور، یعنی سردار شهید احمد کاظمی، در قامت یک قهرمان در فیلم سینمایی احمد، رنگ تازهای از ملاحظات به خود میگیرد.
شاید انتظار مخاطبان از ساخت فیلمی درباره شهید احمد کاظمی، تمایل به قهرمانی او در سالهای جنگ، مأموریتها و اقدامات مهم پس از جنگ در غرب کشور، یا در دوران فرماندهی او در نیروی زمینی و هوایی سپاه باشد، حال آنکه در این فیلم، به حضور ایشان در یک حادثه طبیعی و اجتماعی و در کنار مردم و به دور از میادین جنگ پرداخته شده است.
انتخاب الگوی شاهپیرنگ با دو خط اصلی ماجرا (زلزله بم) و شخصیت (سردار شهید احمد کاظمی) و تلاش و تکاپوی قهرمان داستان در جهت غلبه بر موانع موجود در ماجرای داستان، پس از بررسی و تدقیق در پژوهشهای مکتوب، میدانی، دیداری، شنیداری و گفتوگوهای بسیار به رشته تحریر درآمده و پس از عبور از فرایندی تقریباً دوساله (از پژوهش و نگارش فیلمنامه) به فیلمنامه سینمایی احمد تبدیل شد.
فیلمنامه احمد بارها با تغییرات عمده داستانی و با بازنویسیهای متعدد روبهرو شد، اما در این میان آنچه بیش از هر چیز برای نویسندگان اثر حائز اهمیت بود، حفظ کرامت و عظمت روحی مردم عزیز و داغدار بم در سختترین ساعات زندگیشان و شیوه مدیریت عقلانی و مردمی شهید کاظمی در مواجهه با مردم داغدیده و آسیبدیده بم بود.
رسالت شهید احمد کاظمی در فیلم سینمایی احمد، با وجود چالشهای بسیار، بیش از هر چیز هممسیر کردن آرا و اندیشههای متفاوت به سمت حل بحران مردم بم است.
فیلمنامه سینمایی احمد، فارغ از نگرش حرفهای و تخصصی به متن فیلمنامه و شیوه نگارش داستان و خلق درام اثر، علاقه و ارادت به مردم عزیز بم و همچنین جایگاه شهید احمد کاظمی بوده است و تلاش بر آن شده است که تمام مخاطبان- فارغ از هر نوع سلیقه و منش و ذائقهای- پیش از هر چیز، با یک اثر تماشایی و با کیفیت سینمایی و در ژانری تازه روبهرو شوند.
نظر منتقدان درباره فیلم احمد
محمدتقی فهیم | فیلم «احمد» سومین ساخته امیرعباس ربیعی است که در دو فیلم قبلی اش پرهیاهو و جنجالی ظاهر شده بود. فیلم لباس شخصی اش هنوز اکران نشده است. نام ربیعی حالا با تاریخ معاصر و خصوصا دهه اول پس از انقلاب گره خورده است. این فیلم هم به سراغ موضوعی مربوط به بیست سال قبل یعنی زلزله بم رفته است. اگر چه در فیلم احمد زمینه های اجتماعی پررنگ است تا حدی که رویکردی به نقد عملکرد فردی و گروهی مردم در بحران ها دارد، ولی بیس و کانسپت فیلم بیوگرافیک و پرتره است. اشکال فیلم هم از همین ناحیه است که ربیعی نتوانسته در گونه شناسی تکلیف خود را معلوم کند. این که همواره در بحران های بزرگ، فردیت آدم ها در زمینه مدیریت و لیدری مهم است شکی نیست، اما دوربین ربیعی از نزدیک شدن به درون شهید احمد کاظمی باز می ماند و بحران محور می شود. البته از نظر زمان بیرونی و روایت در قصه ۱۸ ساعت اولیه زلزله بم مورد درام پردازی قرار گرفته است بنابراین زمان فشرده طبعا نیازمند درآوردن تعلیق بود ولی ربیعی در این مولفه مهم سینمایی، یعنی سوسپانس درجا می زند. کشمکش های فرودگاه باورپذیر و موثر است، اما لحظات خلوت موثر کم است. بازی تینو صالحی با تمام اکت های تئاتری اش، خوب است اما نام فیلم اصلا سینمایی نیست./جام جم
لقمان مداین | هنوز از تماشای آن چه که دیدم بهت زده ام، حتی کارگردان هم پیشرفت چشمگیری داشته، برای اولین بار پس از سالها مخاطب به درک عمیقی از فاجعه بم میرسد.
محتوای فیلم ارزشمند بود، به سراغ زلزله بم میرفت، نشان می داد در وقت بحران ، مدیریت علمی کارساز نیست و میدان تعیین کننده است، نشان می داد در زمان وقوع یک فاجعه آنان که درد ملت را با دل و جانشان حس نمی کنند با توجیه دوری از نگاه احساسی، مردم را به چشم عدد و رقم می نگرند، نشان می دهد آنکه دلسوز است در بحران باید چوب بی کفایتی مسئولینی را بخورد که شهر را تنها در پایتخت می بینند نه در استان های دیگر، آمده تا مرز بکشد میان جهل مسئولین و خواست خدا تا پشت دین قایم نشوند، فداکاری بزرگ کادر درمان را به تصویر می کشد که در جایی حتی رزمندگان هم برابر از خود گذشتگی آنان زانو می زنند، آمده تا جلوی عوامل خودسر را بگیرد که از فرمانده خود جلو می زنند و خسارت می آفرینند.
ارزشمند بود، مام میهن را در قامت مادری مجروح از زخم هایی عمیق نشان میداد که در تلاطم بحران دخترش از او دور شده، دختری معصوم با موهای باز که بیانگر دختران این مرزبوم بود.
فاجعه بحرانش تشبیهی شد به بحرانهای امروز که نه مدیریتی است، نه دلسوزی، یک نفر هم که برخواسته باید با دو دستش ده ها بار را به دوش کشد.
آن مسئول دلسوز احمد کاظمی بود، فرماندهی که در واقعیت فریاد میزد ایها الناس بخاطر هیچ کس و بخاطر هیچچیز جهنم نروید. فرماندهی مردمی را دیدیم که می فهمید وقتی مردم درد دارند و فریاد می زنند باید به دنبالشان دوید اما نه برای سرکوب که برای کمک و شنیدن نوای پر دردشان، می گفت مسئول کسی است که باید با مردم به ستوه آمده مدارا کند نه اینکه از دامنشان بگریزد.
پای روحانیت را به میان می کشید، گله می کرد که چرا در هیاهوی بحران نمی تواند به وظیفه اش عمل کند، عملا به بدنه مذهبی عتاب می کرد که نگذارید مردم حساب این بحران را به پای خدا بنویسند که فاجعه اصلی آنجاست که مردم به اشتباه دین را باعث مشکلاتشان بدانند.
و روحانیت جگر سوخته را نشان می داد که خودش نیز قربانی این فاجعه بود و در برابر انبوه مصیبت ها و بی مسئولیتی ها زبانش کوتاه، پس تنها وظیفه ای که برای خودش می یافت در آغوش کشیدن دختر بچه ای با موهای باز بود که او را پدرانه در آغوش کشد و دست های را داخل موهای باز او کند تا بگوید تنها راه حل روحانیت در این بحران ایستادن پشت دختران این سرزمین است که بخاطر کج روی ها و قلدری های قهری، جهل مسئولین را به پای دین نگذراند و به نقش تاریخی خود عمل کنند و نگذارند دل مردم بلرزد.
صدای فیلم بم بود و گاها دیالوگ ها مفهومنمی شد، افکت های دقیقی داشت، موسیقی متنش عالی و درخشان بود.
می خواهم به تدوین ورود جدی کنم، شروع بسیار بدی را انتخاب کرده بود، تمامش باید حذف می شد و شروع فیلم با چینشی، هایلول از لحظه دیدن بم در آسمان و بعد از آن فرود پرخطرش و آن دیالوگ های کشمکش آفرین با فردی که علمی بود آغاز می شد، حذف پلان مازاد جدی بود باید انجام می شد، پلان کاشت گل در گلدون و حواشی اش باید کامل کنار گذاشته می شد و از این دست رها کردن ها که اغراق آمیز بودند کم نبود، هرچند فیلم از یک جایی به بعد انسجامبهتری گرفت و کات های منحصر به فرد و مرتبطی زد که ضربان را به شکل جنون آوری بالا برد.
اصلاح رنگ و نور عالی بود، پر بود از ابتکار هایی با استاندارد های روز سینما و قابل تحسین.
یکایک چهره پردازی ها شخصیت را کاور می کردند، پیرنگ ساز بودند، انبوه اسف و اندوه و رنج و درد را به تصویر می کشیدند، اثری از ترمیم نبود، همه دقیق و ابتکاری و طبیعی بر مبنای شناخت تحلیلی و روان شناسانه انتخاب شده و تحسین برانگیز بود، میزانسن و گریم در حد اعلای هنر بودند، پر جزئیات و پر دقت، توانسته بود وقوع یک فاجعه را بازسازی کند، چادر فرماندهی را عالی ساخته بودند و طراحی لباس ها نیز نقص نداشتند.
فیلمنامه نیاز به بازنویسی داشت، از پیرنگ بسیار قوی بهره می برد، تعلیق های عالی داشت، اگر بجای نویسنده بودم در پلان پایانی که حاج احمد نماز می خواند و کفش هایش را کنارش جفت کرده و قرار داده بود از آن مار خوش نگاشتی که دختربچه در بیابان یافت بهره می بردم.
خرده پیرنگ های عالی داشت، اما قدرتش بر پیرنگ اصلی غلبه می کرد، ضد قهرمانش مسئولین بودند و قهرمانش احمد، طرحش خوب بود اما قهرمان منفعل بود، مشکل پژوهشی داشت، درباره کم شخصیتی صحبت نمی کنیم احمد کاظمی فاتح دژ خرمشهر که از دریای خون گذشته تا تمامیت مرزی را حفظ کند از دیدن مصیبت بهت زده می شد، دست و پایش را گم می کرد در حالی که نخبه کار ستادی در نیروی هوایی خوب می دانست باید چه کند، بردن نام قالیباف چه ضرورتی داشت؟ خیلی انتظار کشیدم تا قاسم سلیمانی را بیینم، کرمان باشد و حاج قاسم نباشد؟ یاللعجب! پلان های بسیاری داشت که بودنشان ضروری نبود، دیالوگ پردازی هایش ضعف جدی داشت، روان نبود، کشمکش هایش پر کشش بود اما زمخت، کلیشه ای و گل درشت ولی طنز داشت، عنصر ارتباطی خوبی داشت ولی عطف بندی ضعیف بود با این حال ضد ارزش قوی داشت که تبدیل به ارزش میشد.
بازی یکایک نقش آفرینان ستودنی بود، سرشار از میمیک صورت، المان های قوی جسمانی، ادای دیالوگ خیلی خوب با لهجه، لحن و آوای بی نظیرشان که الحق و الانصاف درخشیدند اما ضعف متن به نقش قهرمان آسیب زده بود.
کارگردان را بخاطر چکش کاری نکردن فیلمنامه و عدم نظارت بر تدوین و صدا دارای ضعف و بخاطر میزانسن، گریم، گرفتن بازی و زوایای خوب دوربینش، نماهای ری اکشن عالی و قاب بندی هایش قابل تحسین می دانم./ اعتماد
میثم محمدی | فیلم سینمایی «احمد» یکی دریگر از آثار بخش مسابقه چهل و دومین جشنواره فیلم فجر بود که طبق روالی که در ارگانهایی چون سازمان اوج و سازمان و سوره و … در سالهای اخیر پیش آمده، سراغ یکی از فرماندهان جنگ و ساعاتی از زندگی او در یک مقطع خاص پرداخته است. ربیعی در این فیلم به روایت حضور شهید احمد کاظمی در ساعات ابتدایی زلزله بم پرداخته است.
«احمد» یک درام مبتنی بر خردهپیرنگ است که آنچنان که در فیلم میبینیم، قرار است قهرمان فیلم و خصایص و فضائل اخلاقی و انسانی او را در مواجهه با مردم دردکشیده و گرفتار سانحه دلخراش زلزله برجسته کرده و در نهایت به تعریفی هویتی از سوژه مورد نظر برسد. اما این مقصودی است که ما در ظاهر متوجه آن میشویم و اینکه تا چه حد سازندگان درست عمل کردهاند بحث دیگری است که به آن میپردازیم.
فیلمنامه «احمد» با فقر خرده پیرنگهای درگیرکننده روبرو است. موقعیتهای نیمبندی که از منظر فضاسازی احساسی و خروجیِ مفهومی بسیار سادهانگارانه پرداخت شده و نمیتواند به قهرمان فیلم و در مجموع به کلیت اثر کمک کند. بزرگترین مانع شخصیت اصلی، قدرت مرکزی سیستم حکمرانی است که در این فیلم بهعنوان نیروی بازدارنده «احمد» او را دچار چالش کرده و این رابطه دستاویزی قرار گرفته برای نقد سطحی و جناحی دولت اصلاحات که در دمدستیترین چیدمان و با شعاریترین ترکیبات گفتاری و دیالوگی برگزار شده و بیش از آنکه به قهرمان فیلم کمک کند، ارزش او را زیر سوال میبرد.
ابتکارات، ذکاوت، معنویات و دیگر نقاط انسانی شخصیت شهید کاظمی، به هیچ عنوان اثرگذار نیست، چرا که فیلمنامهنویس نتوانسته به ایده مرکزی خود چیزی اضافه کند، در اصل رویداد مدنظر او نیاز به دراماتیزه شدن دارد تا براساس آن قهرمان فیلم هم کنشها و واکنشهای درستی داشته باشد.
فیلم جدای از موقعیتهای دراماتیک، همین کاراکترهای محدود خود را هم رها میکند و یا اینکه خیلی سهلانگارانه از آن عبور میکند، بهعنوان مثال روایت یک خطی خانم دکتری که همسر و فرزندش در زیر آوار هستند و او مشغول درمان و نجات مردم در فرودگاه است، به شدت پتانسیل پرداخت داشت و میتوانست به یک خط محوری در فیلمنامه تبدیل شود، اما به سادهترین شکل ممکن از آن عبور میکند.
«احمد» یک سوژه و سرمایه هدر رفته دیگر است. نه سانتیمانتالیسم آن تاثیر میگذارد، نه خلوت قهرمان فیلم و استیصال او همراهیبرانگیز میشود و در مجموع به اندازه پتانسیل شخصیت و موقعیت و از طرفی ادعای بصری فیلم، راضیکننده نیست، هر چند که نباید از مزیتهای طراحی صحنه، چهرهپردازی، موسیقی و البته بازی قابل قبول تینو صالحی گذشت، اما ای کاش پیش از همه اینها، تمرکز، تخصص و حساسیت بیشتری روی مهمترین فاکتور یک فیلم سینمایی که فیلمنامه آن است، به خرج داده میشد./اعتماد
√سام بهشتی | احمد یک پرتره شخصیت محور با وقار از یک روز زندگی یکی از فرماندهان مهم سپاه است که شاید نسل امروز هیچ تصور و شناختی نسبت به او ندارد.
امیر عباس ربیعی در سومین اثر سینمایی بلندش به سراغ قصه ای از یک ٢۴ ساعت پر التهاب از زندگی سردار احمد کاظمی رفته است که به لحاظ ساختار و بیان سینمایی با شکوه است.
«احمد» یکی از فیلم های مهم در سینمای ایران به لحاظ پروداکشن است که این امید را در وجود مخاطبش زنده می کند که می توان از تکنولوژی در حد بضاعت سینمای ایران برای بیان روایت بهره گرفت.
یک پرتره شخصیت محور با وقار و عزت از یک روز از زندگی یکی از فرماندهان مهم سپاه که شاید نسل امروز هیچ تصور و شناختی نسبت به او ندارد اما با یک شخصیت پردازی منطبق بر یک فیلمنامه قصه گو که مضمونی انسانی دارد و ٢۴ ساعت ملتهب پس از وقوع زلزله بم را روایت می کند.
یک نکته مهم در فیلم «احمد» بیان همین موضوع است که چگونه می توان این قصه را به سینما تبدیل کرد؟ حجم گسترده هنرور و حفظ راکورد های تصویری در لانگ شات ها به خوبی در آمده است و بهره گیری از جلوه های ویژه بصری در خدمت فیلم است و به کاریکاتور تبدیل نمی شود.
فیلم در خلق لحظه های احساسی و روایت بحران سالم است و در بیان ابعاد فاجعه به دراماتیک ترین شکل ممکن به دور از شعار زدگی و کلیشه های رایج در فیلم های شخصیت محور، احساسات مخاطبش را بر انگیخته می کند و بعضا در بعضی از سکانس ها گریه می گیرد، این یعنی کارگردان بر جهان قصه اش تسلط کامل داشته و نسبت به موقعیت آگاه است.
«احمد» یک تینو صالحی شگفت انگیز در بازیگری دارد، بازیگری که در مقام ایفای نقش سردار کاظمی در لحظه به لحظه های قصه حضوری به غایت تاثیر گذار دارد، بازیگری که اولین حضور جدی اش در سینما است و عقبه تجربه تئاتری اش را برای خلق این کاراکتر به کار می گیرد و ثابت می کند که بازیگر تمام عیاری برای ایفای نقش های جدی در سینما است و سیمرغ نقش اول مرد فجر ۴٢ باید برای او باشد./ ایرنا
ایرنا | احمد توانست با بهرهمندی از سیاستی درست که در موقعیتی غیرمترقبه رخ میدهد، به تدابیر هوشمندانهای برسد که از درون آن، قهرمانی چون احمد کاظمی بیرون میآید.
سومین ساخته سینمایی امیرعباس ربیعی، تفاوتهای بسیاری نسبت به دو ساخته قبلی وی دارد. طراحی خوبی برای روایت دارد؛ نمیخواهد شکوه احمد کاظمی و تدابیر وی را از تراژدی بزرگی چون زلزله بم فراتر نشان دهد. قهرمان را به جای حلول در احمد کاظمی، به تفکرات او و شهامتش تفویض میکند.
فیلم اگرچه نقطه عطف چندانی را به لحاظ درام قائل نمیشود اما ترجیح داده تا با پرترهای از تراژدی بزرگی که رقم خورده، اوج فاجعه را به تصویر بکشد. گرچه در این تصمیم نیز محدودیتهایی را برای خود قائل شده و دوربین را از فرودگاه بیرون نمیبرد بنابراین فیلم به شکلی عامدانه نخواسته درباره زلزله بم باشد.
در چنین اتمسفری، فیلم توانسته بلبشوی مدیریتی که در ساعات ابتدایی فجایع بزرگی چون زلزله رخ میدهد را به مخاطب بفهماند. در چنین فضایی، شهامت فیلم در استیصال قهرمان خود نیز ستودنی است. اینکه فرمانده بزرگی چون احمد کاظمی، در شرایط اینچنینی، آرزوی حضور باکری در کنارش را دارد و بارها کلمه نمیدانم را بر زبان میآورد، گام هوشمندانهای در مسیر اغراقزدایی از ساحت قهرمان است که بهخوبی در فیلم استتار شده است.
این سیاست در کنار سکانس مهمی که احمد کاظمی را در حال گریه نشان میدهد، بار تماتیک اثر را به درستی به زمین گذاشته و رسالت فیلم را کامل میکند.
گرچه در این فیلم مواردی چون طولانی شدن اضافی یا تاکید بیش از اندازه بر بار درام قضییه و سوق دادن فضای روایت به سمت بار احساسی، چندان هوشمندانه تلقی نشده و امید است این اثر برای اکران عمومی، با یک تدوین درستتر، به اثر مقبولتری برای مخاطب تبدیل شود.
احمد، ادای دین خوبی به ساحت حاجاحمد کاظمی است که توانسته تصویر انسانی درستی از این فرمانده بزرگ نشان دهد. تصویری که برای این فیلم، چندان دراماتیزه نشد و همین رویکرد سبب شد تا احمد کاظمی، برای مخاطب این فیلم، دستیافتنی و قابلهضم باشد.
این بخش در طول جشنواره بروزرسانی خواهد شد
اینجا نظر بدهید