سروش صحت علاوه بر اینکه در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر به عنوان بازیگر در «بی بدن» ایفای نقش دارد، اما خود در کسوت کارگردان با فیلم «صبحانه با زرافه ها » در این دوره فیلم فجر حضور خواهد داشت.
درباره فیلمهای جشنواره فجر ۴۲ چه میدانیم؟
خلاصه داستان فیلم صبحانه با زرافه ها
صبحانه با زرافه ها روایتی از یک شب سخت و دارک از ۴ دوست است که اتفاقهای مختلفی زندگی آنها را دستخوش تغییر قرار میدهد. آنها شب عروسی دوستشان را نابود شده میبینند و با ورود فردی که دکتر صدایش میکنند یک سفر درونی و خودشناسی شکل میگیرد. فیلم روایتی ابزورد و گروتسک از یک اتفاق است که مخاطبان از تماشای آن لذت میبرند
بازیگران فیلم صبحانه با زرافه ها
فیلم براساس فیلمنامه سروش صحت و ایمان صفایی ساخته شده و پژمان جمشیدی، هوتن شکیبا، بیژن بنفشهخواه، بهرام رادان، هادی حجازیفر و مجید یوسفی بازیگران اصلی آن هستند. بهرام رادان و هادی حجازیفر اولین بار است در فیلمی به کارگردانی سروش صحت بازی میکنند.«صبحانه با زرافهها» به کارگردانی سروش صحت و تهیهکنندگی سید مصطفی احمدی، در جشنواره چهلودوم فیلم فجر حضور دارد.
ترکیب متفاوت بازیگران دومین فیلم سروش صحت، نشان از موفقیت آن در گیشه خواهد داشت؛ بهرام رادان سالها بعد از بازی در «بی پولی» دوباره پا به دنیای طنز و کمدی گذاشته است و به نظر میرسد باید با یک بهرام رادان متفاوت روبرو شویم. حضور پژمان جمشیدی بعد از تجربه بازی در «جهان با من برقص» نشان میدهد سروش صحت روی تواناییهای کمدی او حساب ویژهای باز کرده است. هوتن شکیبا که بعد از درخشش در سریال لیسانسهها و فوق لیسانسهها در نقش حبیب تبدیل به یکی از ماندگارترین شخصیتهای تلویزیونی شد، حالا باز هم با همکاری مجدد با سروش صحت تلاش میکند خاطرات خوش «لیسانسهها» را برای مخاطب زنده کند. بیژن بنفشهخواه نیز از جمله بازیگران قدیمی در عرصه کمدی است که حضورش در فیلم سروش صحت بعد از چندین تجربه مشترک همکاری یک اتفاق خوب است. هادی حجازیفر در «صبحانه با زرافه ها» در نقشی متفاوت میتواند به یکی از آسهای صحت در جشنواره امسال تبدیل شود.
فیلم صبحانه با زرافه ها به تهیهکنندگی سید مصطفی احمدی است.
چند نکته درباره فیلم
- فیلم صبحانه با زرافه ها دومین فیلم سروش صحت، یکی از مهمترین فیلمهای جشنواره چهلودوم است. تجربه خوشایند آثار پیشین او به همراه انتشار تصاویر مختلف از فیلم و رونمایی از تیزر آن باعث شد مخاطبان علاقه زیادی به تماشای آن نشان دهند، بنحوییکه در نخستین روز بلیت فروشی سینماهای مردمی در روز دوشنبه نهم بهمن ماه ، تمام بلیتهای آن در مدت زمان کوتاهی به فروش رفت.
- سروش صحت سالهاست به خاطر ساخت سریالهای کمدی «ساختمان پزشکان»، «پژمان»، «لیسانسهها» و … به یکی از کارگردانهای محبوب مخاطبان تبدیل شده. بعد از ساخت اولین فیلمش «جهان با من برقص» بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت و با سریال «مگه تموم عمر چند تا بهاره؟» جایگاه ویژهتری به دست آورد.
- صحت در فیلم «صبحانه با زرافهها» بار دیگر روی روابط میان چند دوست دست گذاشته و ماجرای بین آنها را در بستر موقعیتهایی کمدی به نمایش گذاشته است.
نظر منتقدان درباره فیلم صبحانه با زرافهها
ابراهیم عمران | دنیای ذهنی سروش صحت و ایمان صفایی طی سال ها همکاری مشترک؛ به مانیفست خاصی رسیده است.مفاهیمی که این دو تن در عرصه فیلم و سریال سازی در پی آن هستند؛ برای قاطبه مخاطبان قابل قبول است. البته شاید برای برخی قابل فهم و درک نباشد. چه که در اوج راحت گرفتن و بی خیالی محض؛ سیر به سوی جهان شناختی فلسفی مانده در ذهن می کنند این دو تن در دیالوگ ها و تصاویر. طبق آخرین کاری که از آنان دیده ایم که تا حدود زیادی مخاطب پیگیر خود را یافته بود؛ این بار نیز در همان مسیر فکری فیلم «صبحانه با زرافه» ساخته شد.
فیلمی که با حضور بازوهای ثابت بازیگری اش طی این سال ها روانه جشنواره شد. هر چند با کمی نگاه به گیشه تجاری؛ جای یکی، دو تن شاید، پر از ایراد نباشد که جای بحث آن در این نوشته نیست. آنچه در این مقال بدان پرداخته می شود؛ بی تفاوتی محض در قبال حوادث پیش آمده زندگی است. اینکه عده ای خواه ناخواه به فکر خویش هستند و هیچ بادی آنها را جابه جا نخواهد کرد! در شادی و غم؛ آنچه برای شان مهم است، خویشتن وجودی خویش است و بس! از همین نگره دنیا را در لحظه رصد می کنند. از دکتر فیلم گرفته تا راننده اسنپ در پی گذران لحظه ای عمر هستند. باورشان به پایدار بودن امور نیست. خوشی و غم را دوامی نیست . فارغ شدن از قیل و قال زندگی و پناه بردن به افیون و بنگ قدیم و جدید؛ نیز در نگره شان از همین اندیشه دم را خوش بودن، نشات می گیرد. به راستی می توان قوامی برای امور دنیوی متصور بود؟ دکتری که فرزند هفت ساله اش را از دست داده به چه امیدی باید زیست کند؟ دو بار زن ستاندنش از چیست؟ فرجام این گونه زیستن شان از کدام نحله فکری بر می آید؟ زیستی که شاید در جامعه امروز، فراوان در دور و بر می بینیم. جامعه دیگر آن ظرف در بسته ای نیست که طی دهه های گذشته، سرپوشش آنچنان محکم بود که کس را یارای باز کردنش نبود تا ببینند چه در آن احوال می گذرد.
آنچه سروش صحت در فیلم جدیدش بیان می کند؛ نه صرفا طنز سینمایی که در حقیقت به باورم، خرده روایت های واقعی زندگی های امروزی است. حشر و نشری که در پستوی خانه ها رواج دارد. با این تفاوت که از دخمه های ذهنی بیرون زده است. اگر فیلم را در دایره رفاقت های دوستانه ببینیم که بالمآل چنین نیر باید باشد؛ این دوستی ها از چه مکانیسمی تبعیت می کند؟ بسان مرام و مسلک داشتن گذشته است یا صرفا برای دقایقی که خوشی حاکم باشد؟ و اگر نفع و منفعتی در این رفاقت نباشد؛ آیا باید بدان شک کرد؟ اینکه برای دوست و رفیقی مشکلی پیش آید و طرف و طرف های مقابل در فکر آسایش روان و جسم خویش باشد؛ معنایی دگر از دوستی ها را خواهیم دید؟ تصویر طنزی که تیم صحت از ناصحتی دوستی های این زمانه ارایه می دهد به مدد مواد و الکل، اشاره مستقیمی دارد به مفهومی که این سال ها جهان شمول شده است و آن هم امری نیست جز «رها ساختگی موضعی فکر و اندیشه از درد و حرمان و رنج». اینکه آدمی دارای رنج است و هیچ یک در آسایش محض نیست و برای رها شدن از این آشفتگی ذهن؛ چاره را در دمی خوش بودن می بیند. حال چه این کاتالیزور مواد باشد؛ الکل یا رفاقت با جنس مخالف! سکانس هایی که سروش صحت به واسطه دیالوگ های ایمان صفایی با بازی های درخشان هوتن شکیبا و هادی حجازی فر در ویلا یا سکانس بسیار مسرت بخش رستوران می آفریند؛ همه و همه دلالت بر آن دارد که باید رها شد. رها شدنی ناب به واسطه عدم تعقل و تعلق فکر و این ویروسی است که همگان را نوازش می کند. ویروسی که وسوسه دچار شدن بدان؛ لذتی آنی خلق می کند و بعد از آن نیز امور روزمره شروع می شود و به مجرد اینکه دریچه تازه ای باز شود؛ تکرار این دور شاید باطل و مسموم آغاز شود! هیچ آداب و ترتیبی بر آن متصور نیست. حتی از دست دادن وهن آمیز رفیق یا رفقا در ذهنی که در پی خوردن صبحانه با زرافه های مانده در خیال است! و چه درست در سکانس هایی از گاو و سگ و عنکبوت استفاده می شود در این فیلم. پلان هایی که از روی شفقت شاید دیده شود؛ معانی مستتری در آن یافت شود و به حتم باید با این ابیات خیام پایان برد فرجام این نوشته را که همذات پنداری دلچسبی با فیلم دارد. آنجا که میسر آید: امروز ترا دسترس فردا نیست/ و اندیشه فردات به جز سودا نیست/ ضایع مکن این دم ار دلت شیدا نیست/ کاین باقی عمر را بها پیدا نیست/
پینوشت: بعد از تماشای فیلم در برج میلاد، انتهای شبی آرام و سرد زمستانی را طی می کردیم. دوستی از دور صدایم کرد. گفت: نظرت چیست؟ گفتم: مگر تمام عمر چند تا بهاره؟!/اعتماد
محمدتقی فهیم | فیلم «صبحانه با زرافه ها» ساخته سروش صحت در اجزای ساخت و شوخی ها، از سریال های تلویزیونی این فیلمساز می خورد. در این که صحت، شوخی نویس موفقی است شکی نیست ولی نباید غافل شد که اینجا سینماست و نیازمند داستان پروپیمان است؛ درحالی که این فیلم در داستان خیلی کم دارد و مطابق معمول این که صحت پلاتونویس ماهری است، صبحانه با زرافه ها نیز در همین گرایش قابل تعریف است. بنابراین با کلام و ایما و اشاره های تلویحی از تماشاگر خنده می گیرد اما هیچ چیز عمق پیدا نمی کند. مثلا فصلی که سه مرد می خواهند مخ سه زن را بزنند و کار به خارجی صحبت کردن می کشد، واقعا ابتذال در تمام صحنه غالب است اما بله خنده هم گرفته می شود ولی به همین نسبت هم زود فراموش می شود. خلاصه این که صحت با وفور سریال و حالا چند فیلم به نوعی از بیان و شیوه روایت رسیده که خاص اوست و این یعنی ماندن و موفقیت./جامجم
احسان رحیمزاده | «صبحانه با زرافهها» فراتر از حد انتظار بود. فضای شلوغ و پرکاراکتر «جهان با من برقص»، اینجا جایش را به یک خلوت پنج نفره با یک قصه جمع و جور و سر راست داده. قصهای کاملا مردانه بدون حضور بازیگر زن (به استثنای آن سه خانمی که در رستوران و آن دو نفری که کنار خیابان نشسته بودند) که با وجود مردانه بودن، همه لحظات بار حسی و عاطفی مناسبی دارند.
چارسو پرس: سروش صحت فانتزیبازی سریال اخیرش (مگه تموم عمر چند تا بهاره؟) را کنار گذاشته و سراغ یک داستان واقعگرا رفتهاست. داستانی که بیخیالی و بیتوجهی آدمها نسبت به رنج یکدیگر را روایت میکند. یادمان نرود که بعضی از آدمها هماناندازه خودخواه و راحتطلب هستند که صحت نشان میدهد.
آنقدر که فرد مصدوم و بیمار را گوشه خیابان رها کنند و در بحرانیترین لحظات زندگی، فکر سفت بودن و شلبودن تخممرغ نیمرویشان باشند. مخاطبی که با فیلم همراه میشود، بر سر دوراهی دلسوزی و خنده گیر میکند. همزمان میخندد و دلش برای آدمهای مظلوم میسوزد. موقعیتهای تراژیک و کمیک فیلم آنچنان در تار و پود اثر تنیده شدهاند که قابل تفکیک نیستند. کارگردان از دل تلخی و سیاهی شوخی بیرون میکشد و بلافاصله به تنظیمات قبلی برمیگردد. فیلمنامه دو مرگ دردناک دارد؛ اما با وجود تلخی این حادثه همچنان لحن شوخ و سرزندهاش را تا آخرین لحظه حفظ میکند. سکانس خارجی حرف زدن شخصیتها در رستوران کمنظیر است و فوق العاده بامزه از آب درآمده است. شخصیت دکتر حاذق! با بازی هادی حجازیفر که عملا هیچ کار مفیدی در زمینه پزشکی انجام نمیدهد شوخیهای خوبی را خلق میکند.
فیلم از لحظهای که سراغ مضمون «بخشش» میرود دچار پراکنده گویی میشود. آن جمله شعاری «ببخش تا بخشیده شوی» با فضای این فیلم بیگانه است. «صبحانه با زرافهها» با اشاراتی که به مرگ و زندگی و رنج و مسوولیتپذیری و خوشگذرانی و … دارد به لحاظ محتوایی غنی است و نیازی ندارد که سراغ مضمون اضافه برود. بخشیدن، نیاز به الزاماتی دارد که اگر رعایت نشود محصولش بینظمی و ناهنجاری است. اگر کاراکترهای فیلم همدیگر را بیقید و شرط ببخشند، احتمالا همان خلافهای سبک و سنگین دوباره در موقعیت دیگری تکرار میشود. دوباره مصرف مواد مخدر و بیهوشی و ضربه منجر به مرگ و …
مرگ و پرواز به دنیای ابدی در جهان بینی سروش صحت همچنان یک موضوع ساده و پیش پاافتاده است. شتری است که ممکن است هر لحظه در خانه هر کسی بخوابد. در فیلم «جهان با من برقص» آن کسی که منتظر مرگ بود، زنده ماند و فرشته مرگ سراغ فرد دیگری میرود. این بار هم فرشته مرگ رفتارش غافلگیرکننده است.
مجتبی اردشیری | صبحانه با زرافهها» اگرچه در امتداد نگاه ساختارگرایانه سروش صحت بر نقد جهان پستمدرن سوار است اما شیوه انتقال این مفهوم در شرایطی که اثر، چندان از سمبلیسم بهره نگرفته، با آن هوشمندی که از کارگردان و نویسندگان آن سراغ داشتیم، سازگار نیست.
جدیدترین ساخته سروش صحت، بهنوعی در امتداد همان نگاه ساختاری وی تعریف میشود. نقد جهان پستمدرن با تکیه بر نگاهی انتزاعی. فیلم با این محوریت، مفهوم خود را به خوبی به مخاطب منتقل میکند اما اشکالی که در این فیلم احساس میشود، عدمتبیین سادهتر وقایع در ریتمی تندتر است.
در جهان با من برقص، اگرچه همین نگاه چیستیانگارانه بر کلیت فیلم مستولی است اما کارگردان موفق میشود تا با داستانی چابک، نقضغرض خود را با ابزار سرگرمی به مخاطب منتقل کند. در صبحانه با زرافه، این روند، لکنت روایی دارد. فیلم در چند مرتبه دچار سکته روایی میشود و ریتم را میخواباند. به همین جهت، سکانسهای مردهای در فیلم پدیدار است که نه جلوبرنده است و نه مطابق با جهان فانتزی فیلم قدم برمیدارد. سکانسهایی که اگر حذف شوند نیز هیچ خللی در مسیر پیشبرد داستان رقم نمیزند.
آنچه اما نگرانکنندهتر مینماید استمداد نویسندگان از روشهایی است که تاکنون در جهان سینمایی آنها سابقه نداشته و منافاتی عجیب با جریان نقد و نگاه انتزاعی اثر دارد. اینکه فیلم بخواهد طی بیست دقیقه پایانی، ۲ کاراکتر اصلی خود را با مرگ حذف کند، چندان با روح نقد جهان پستمدرن، نگاه انتزاعی اثر و حتی جنس کمیک آن سازگاری ندارد. گویی سازندگان، این شیوه را برای تکراری نشدن آثارشان با یکدیگر اتخاذ کرده بودند وگرنه این حربه، هیچ کمکی به ستونهای محتوایی فیلم نکرده و بهنوعی مخاطبش را در شرایطی که هیچ الزام درامکاتیکی نیز پشت این قضییه احساس نمیشد، شوکه میکند.
صبحانه برای زرافهها، اثر پیشرویی برای کارگردان جهان با من برقص به حساب نمیآید. شیوه انتقال پیام بهمانند سبک ساختاری صحت، مبتنی برای دادههای کلامی به سادهترین روش ممکن است و اکت خاصی صورت نمیگیرد اما این انتظار وجود داشت که تجارب ارزنده جهان با من برقص و مگه تموم عمر چند تا بهاره بهعنوان دو کار ترقیخواهانه کارنامه صحت که چندگام جلوتر از دیگر آثار وی محسوب میشود، اینجا به کمک فیلم جدید وی بیاید نهاینکه این بیان انتزاعی با کاری چون خماری مقایسه شود. سروش صحت به درک درستی از بیان مفهومی جهان انتزاعی خود رسیده است. برداشتهای اخلاقی، چندان برای این فیلم محوریت ندارد بلکه این تمامیتخواهی انسان در دوران مدرنیته است که مدنظر کارگردان است که توانسته بهخوبی از پس آن بربیاد. مشکل اما از جایی آغاز میشود که داستان به جاده خاکی میزند و طی چند بازه در فیلم، مسیر روایت را تغییر میدهد که مشهودترین آن، فصل فینال کار و اصرار عامدانه بر تلخ تمام کردن نقد جهان پستمدرن است. یک تلخی درست که کاش به شیوه دیگری جز مرگ ۲ کاراکتر رقم میخورد تا تناقضی عمیق میان فحوای فیلم و شیوه بیان آن پیش نمیآمد./ایرنا
سام بهشتی | «صبحانه با زرافهها» فیلم عجیب و غریبی نیست، ساده و بیادعا قصه میگوید و پر از موقعیتهای با طراوت است که خیلی جدی به سینما تبدیل میشود.
جهان فیلمسازی سروش صحت مختص به خود است و انگار هر زایش و خلقی که در آثارش صورت میگیرد بر آیندی از یک تفکر و جهان بینی مستمر است که هربار با چینش میزانسنهای عجیب و ایده فلسفی با زبان ساده و روان روایت میشود و مخاطب به طرز عجیبی جادوی این فضاسازیها به لحاظ سینمایی می شود و با آن ارتباط می گیرد. این نوع روایت از نخستین فیلم صحت جهان با من با رقص آغاز می شود و با سریال مگه تموم عمر، چندتا بهاره؟ اوج می گیرد و این بار در تازه ترین فیلمش صبحانه با زرافه ها به تکامل می رسد. منطق روایی حاکم بر فیلمنامه با این مختصات و امضای صحت و صفایی بیانگر این نکته است که در روند روایت قصه، کارگردان می داند که با همین لحن مختص به خود چگونه قصه اش را در عین روان بودن و سادگی عنوان کند که از مدار خارج نشود و این یک اتفاق ویژه محسوب می شود.
صبحانه با زرافهها در امتداد همین سبک و نبوغ همیشگی زوج صحت و صفایی است که آگاهی کامل و اشراف مطلق نسبت به جهان بصری خود دارند و همین امر باعث می شود که فیلمساز گام اول را به درستی بردارد. فیلمنامه اش کاشت و برداشت هایش درست است و چفت و بست دارد. با این تعابیر نمی توان گفت که فیلم تازه صحت در قواعد گونه می گنجد و یا یک فیلم کمدی ساخته است بلکه می توان گفت که صحت با تکیه بر همین صاحب سبک بودن که امضای خودش را دارد با یک فیلمنامه درست و بهره گیری از موقعیت ها منطبق بر جهان دیوانه وار قصه اش از مخاطب خنده می گیرد و او را به وجد می آورد که تا انتها همراه شخصیت ها شود.
ترکیب بازیگران صبحانه با زرافه ها در نوع خود ویژه و جالب است، فیلم در جهان مردانه خود، شخصیت پردازی شگفت انگیزی دارد که هر یک از بازیگران به درستی و بر اساس ویژگی های شخصیتی انتخاب شدند و اگر این ترکیب تغییر کند، این خروجی تا این اندازه قابل باور نیست. در این ترکیب پر ستاره مردانه با یک بهرام رادان ویژه مواجه می شویم که بعد از فیلم بی پولی یک سبک دیگری از تفاوت در بازیگری اش را به رخ می کشد و در سمت دیگر یک بیژن بنفشه خواه حضور دارد که انگار در این سن و سال تازه شکوفا شده است و نشان می دهد که بازیگر عیارداری است و تا به امروز قدری نادیده مانده است.
فیلم به لحاظ دستاوردهای فنی هم در خدمت محتوا است، طراحی صحنه امیر حسین حداد در فضاسازی، قاب های خوش رنگ آرمان فیاض و جای درست دوربین، امتیاز های ویژه ای برای اثر سینمایی به حساب می آیند که بیانگر وسواس صحت در تکنیک کارگردانی اش است. صبحانه با زرافه ها فیلم عجیب و غریبی نیست ساده و بی ادعا قصه می گوید و پر از موقعیت های با طراوت است که خیلی جدی به سینما تبدیل می شود و در لایه های زیرین متن، حرف های فلسفی اش را با زبان ساده می زند.
صحت ژانر خودش و این فُرم و لحن را برای بیان روایت و این سبک از قصه گویی را با این فیلم تثبیت کرد و انتظار مخاطبش را برای خلق های تازه با زبان سینما بالاتر برد و استانداردهای سلیقه مخاطب را جابجا کرد. این فیلم یادمان انداخت که هنوز می توان به این جنس از سینما امیدوار بود. ای کاش سروش صحت سالی یک بار فیلم بسازد و در این سینما بماند چون ذائقه مخاطبش را به خوبی می شناسد و می تواند بدون ادعا فیلم خوب بسازد. /ایرنا
روزنامه سازندگی | صبحانه با زرافه یکی از معدود فیلم های جشنواره امسال است که با حضور بازیگران شاخص سینما مقابل دوربین رفته و به دلیل حضور همین بازیگران و البته کارگردان آن کنجکاوی زیادی برای تماشای آن وجود دارد بلیت های آن همراه با تمساح خونی به پایان رسید چراکه علاقه مندان به سینما هیجان زیادی برای تماشای آن داشتند. پژمان جمشیدی بهرام رادان هادی حجازی فر و بیژن بنفشه خواه بازیگران این فیلم هستند و جالب اینجاست که این ترکیب مردانه تا پایان فیلم هم حفظ می شود و بازیگر اصلی زن در فیلم وجود ندارد. زنان در «صبحانه با زرافه تنها زمانی وارد داستان میشوند که مردان چشمشان آنها را بگیرند و بخواهند با آنها وقت بگذرانند. داستان فیلم شباهت زیادی به فیلم خماری» ساخته تاد فیلیپس دارد و صحت در نشست نقد و بررسی فیلم هم شباهت فیلمش را با این اثر پذیرفت اما تاکید کرد که به همراه نویسنده تلاش کرده فیلمش شباهتی با آن فیلم نداشته باشد که البته در عمل چنین اتفاقی رخ نداده و ایده اصلی شباهت زیادی به «خماری» دارد اما انگار صحت به همراه فیلمنامه نویس ایمان صفایی تلاش کرده که آن را ایرانیزه کند و با چاشنی ابزورد و دوستی و مهربانی با یکدیگر بیامیزد از همان ابتدای فیلم تماشاگر
با اثری روبه رو میشود که شباهت بسیاری به سریال «مگه تموم عمر چند تا بهاره دارد تماشاگری که به فیلمی رئالیستی جهان با من برقص علاقه مند بوده با گذشت چند دقیقه از صبحانه با زرافه متوجه میشود که با اثری متفاوت با آن فیلم رو به رو است. و ریتم کند و کشدار آن طوری است که تماشاگر گیج و مبهوت می ماند و با وجود داستانی که به فضای کمدی تنه می زند و سه شخصیت مشنگ چطور ریتم و ضرباهنگ فیلم آنقدر کند است. و بازیگران با تاخیر دیالوگها را میگویند. این اتفاق که تا پایان داستان با همین رویه ادامه پیدا میکند. همین نشان می دهد که
صحت با اصرار از بازیگران خواسته چنین ریتمی را حفظ کنند که در واقع نه با داستان فیلم نه فضای ابزوردش به ترکیب بازیگری فیلم، نه شخصیت پردازی اش و نه ماجراهایی که پشت هم ردیف می شود همخوانی دارد تماشاگر احساس می کند فضای خالی بزرگی در فیلم وجود دارد و باید چیزی مانند موسیقی این حفره های خالی را پر کند اما پافشاری صحت بر سورتال ساختن بخشی از داستانش مانع از همراهی تماشاگر می شود و از جایی این ریتم کند ضد فیلم عمل کرده و موجب خستگی و سردرگمی تماشاگر شده تا حدی که منتظر به پایان رسیدن فیلم است. صبحانه با زرافه به دلیل همین کند بودن ریتم چندین اتفاق مهم را در یک سوم پایانی خود دارد. در واقع دو سوم فیلم کشدار و با کمترین عطف و اتفاق سپری شده و در یک سوم انتهایی با چندین رویداد داستانی مهم مواجه میشویم که داستانی تازه را شروع میکند اما جالب اینجاست که این داستان هم با ریتمی کند روایت می شود که باز هم با این میزان اتفاق همخوانی ندارد. صبحانه با زرافه اگر با ریتمی تندتر در تدوینی دوباره شکل گیرد کمدی ابزورد موفقی خواهد بود که هم میتواند تماشاگر عادی را راضی کرده و هم دوستداران آثار صحت را مجاب کند.
این بخش بعد از تماشای فیلم در کاخ رسانه به روز رسانی میشود
اینجا نظر بدهید