تیتر یکسینماسینمای کالت

فیلم هامون داریوش مهرجویی | روایت عشق و فلسفه در دهه ۶۰

خسرو شکیبایی و بیتا فرهی در فیلم هامون داریوش مهرجویی

هامون ۱۳۶۸ فیلمنامه مهرجویی و با نگاه به زندگینامه سوزن کی یر که گور و کتاب «هرستوک» اثر سال بلو و «بوف کور» صادق هدایت. حمید هامون پس از هفت سال زندگی زناشویی همچنان دیوانه‌وار عاشق همسرش مهشید است به ویژه که زندگی مشترک آنان در حال از هم پاشیدن است و… تهمینه میلانی کارگردان سینما در زمان نمایش هامون به عنوان یک منتقد درباره آن می‌نویسد: خوشبختانه فیلم «هامون» تنها یک فیلم فلسفی مطابق با مد روز سینمای ایران نیست، بلکه مهم‌ترین خصیصه آن روانشناسی انسان معاصر، نیازها و گم گشتگی‌های او، تناقض اجتماعی، اخلاق یک عصر وعدم تطابق فرهنگ مادی جامعه با فرهنگ معنوی آن است.

روایت داریوش مهرجویی از هامون

مهرجویی در گفت وگویی با ماهنامه گزارش فیلم (شماره ۶۷) درباره فیلم هامون می‌گوید: من فیلمنامه هامون را درسال‌های ۵۷-۵۶ یعنی درست پس از توقیف فیلم دایره مینا نوشتم. در آن زمان در حالتی روانپریش – البته از نوع حادش بودم – و یک جور مرحله گذار داشتم به احوالات جدیدتر. نوعی حالت شک و تردید و احساس بی‌ثباتی که در این میان توقیف دایره مینا که به روند فعالیت من بسیار ضربه زد و دوسه سالی حتی مرا فلج کرد بسیار موثر بود. دستگاه با من بسیار خصمانه برخورد می‌کرد و هر طرحی که می‌دادم رد می‌شد. در این دوران بود که شروع کردم به نوعی گذشتن از آن حیطه نگاه وسیع اجتماعی، تاریخی، سیاسی و رسیدن به نوعی غور کردن شخصیتی در مسائل درونی و روانشناختی و مسائل خصوصی خودم. در آن احوالات هامون را نوشتم.

یادم می‌آید که در آن زمان از یک طرف غرق در عرفان شرق و فلسفه اسلامی بودم و از طرف دیگر در آثار و نوشته‌های یونگ و دانشمندانی که درباره پارا سایکولوژی صحبت می‌کردند. از طرف دیگر در آن دوران خواب هم زیاد می‌دیدم. بعد از مدتی عادت کردم خواب‌هایم را یادداشت کنم. آن صحنه‌های رویا در فیلم هامون بیشتر از این خواب‌ها آمده‌اند که بعضی مثل همان رویای ابتدای فیلم از خواب‌های خود من است. به هر حال هنگام نوشتن این فیلمنامه تصوری نداشتم که کارم دارد شبیه فلینی می‌شود یا شبیه کس دیگری. همه حدیث نفس بود و نقب زدن به ذهن دیگری. بعد از نوشتن فیلمنامه انقلاب شد و اصلااوضاع فرق کرد. شاید اگر در همان سال‌های ۵۷-۵۶ فیلم هامون را می‌ساختم شکل دیگری پیدا می‌کرد.

عزت الله انتظامی و خسرو شکیبایی در فیلم هامون داریوش مهرجویی

هامون به روایت شکیبایی

مرحوم شکیبایی زمانی درباره بازی در هامون گفته بود: کامل نوشته‌ام و کامل‌تر گفته ام. فکر می‌کنم هیچ نقطه تاریکی یا سایه روشنی از شخص و شخصیت هامون برای اهل نظر باقی نگذاشته ام، اما در یک کلام خیلی ساده عرض می‌کنم که هامون فلسفی‌ترین کتابی است که هنوز از بوییدن آن صاحب کلیدهای تازه و تازه‌تری از گلستان و دریا و نور می‌شوم.

داریوش مهرجویی: آن صحنه‌های رویا در فیلم هامون بیشتر از خواب‌ها آمده‌اند که بعضی مثل همان رویای ابتدای فیلم از خواب‌های خود من است

توضیحات رضا براهنی درباره نظرات جنجالی‌اش درباره فیلم هامون

دکتر رضا براهنی داستان‌نویس مشهور در بخشهایی از مصاحبه خود با پسرش اکتای براهنی در ماهنامه فیلم درسال۹۴، حرفهای جالبی درباره نظرات جنجالی‌اش درباره فیلم هامون زده است.

بخش هایی از این مصاحبه که به این موضوع پرداخته شده به شرح زیر است:

  •  هامون داریوش مهرجویی بر اساس ترس ولرز کی یر کگور ساخته شد. شما زمانی درباره این مقاله نوشتید که ….

قبلا دراین مورد با هم بحث کردیم. من این‌ها را در دوره‌ای درس می‌دادم ولی راستش تبدیل کردن آثاری چون ترس و لرز به حالت نمایشی، مهمل‌ترین کار ممکن است. البته هامون اصلا مهمل نیست. اما چیزی را که با چند گونه فلسفه سرو کار داشته و شش هفت شخصیت و به خصوص پلات درخشان دارد نمی‌توان به یک اثر عادی ولی به ظاهر سینمایی تبدیل کرد. به خصوص که مدام با گفتن فلسفه بخواهیم بگوییم طرف خیلی فیلسوف است. این شبیه از رو خواندن اثر فلسفی با ترجکه بد است.

خسرو شکیبایی و بیتا فرهی در فیلم هامون داریوش مهرجویی

  • ولی هامون در میان سینما دوستان ایرانی یک فیلم کالت است در کنار خیلی از آثار دیگری که من در طول زندگی با تو دیدم که از آن‌ها خوشت نیامد.

شاید هم خوشم آمده ولی فکر می‌کنم که اینها هنر نیست.

  •  چند نکته در مورد هامون، یکی اینکه مهرجویی می‌گوید رضا براهنی در آن تاریخ با من قهر کرد. چون می‌گفت این فیلم را براساس زندگی من ساخته ای. هامون را با هم در سینما آزادی دیده بودیم و از فیلم بدت آمده بود.

دقیقا این نکته را به او گفتم. چون او در آن تاریخ با من صحبت داشت ودرعین حال نوشته‌هایم را نیز می‌خواند. ارتباط خانوادگی داشتیم و رفت وآمد. دوروبر من را می‌دید. بعدها، پس از اینکه چنین بحثهایی را داشتیم او هامون را ساخت. من به او گفتم که در ساخت فیلم تا حدودی به نوشته‌های من و زندگی من نظر داشته و واقعیت این است که داشت رصد می‌کرد.

لس آنجلس تایمز: هامون بالاتر از فیلم هشت ونیم فلینی

در زمان اکران فیلم هامون، روزنامه آمریکایی لس آنجلس تایمز در مطلبی به ستایش از این فیلم پرداخت.

هامون داریوش مهرجویی نمایش بحران در نیمه عمر مرد امروز ایرانی است و نشان می‌دهد که زندگی درایران این روزها چگونه است.

این فیلم خوش ساخت با هنر پیشگی زیبا و نیز فیلم جدید دیگر مهرجویی یعنی اجاره نشینها با طنز انتقادی و اجتماعی‌اش، نشانه‌هایی دلگرم کننده است از افزایش آزادی بیان درایران.

نویسنده‌ای نو مید، آموزگار نیمه وقت زبان انگلیسی در دبیرستان؟ و کارگزار یک شرکت بزرگ وادرات وصادرات، به نام حمید هامون با بازی خسرو شکیبایی، زندگی‌اش از هم می‌پاشد، زیرا همرش به دلیل آنکه آنان زندگی لو کس و مدرنی را برای خود ساخته‌اند که نمی‌توانند از پس اداره کردنش برآیند، از وی طلاق می‌خواهد. مهرجویی مثل همیشه، درد آشناست و داوری نمی‌کند، اگرچه دید روشن دارد. بیخود نیست روانپزشک به زن یاد آوری می‌کند که این خاصیت همه مردای ایرونیه. یه عمر زور گفتن وزور شنفتن. عادت کردن ”

و یا اینکه هامون به معنای بیابان است. این فیلم پژوهشی درباره تحلیل رفتن وفروریختن انسان. قهرمان داستان با عذاب دادن خویش و زیاده روی‌هایش _در جامعه‌ای دگرگون شونده_چنان درگیر احساس گناه و ناامیدی است که نمی‌تواند ببیند قلمبه‌پردازی‌های از مد افتاده‌اش و رفتار توام با خود آزاری‌اش، چگونه همسرش بیتا فرهی را زیر فشار قرار داده است. به جای آنکه از هنر همسرش مغرور باشد، آن را تهدیدآمیز می‌بیند.

هامون احتمالا سبک دارترین و آرمان جویانه‌ترین فیلم مهرجویی است. به عبارتی هامون مانند فیلم هشت ونیم است حتی بالاتر از آن، اثر هنرمندی است که با ذهن خود می‌اندیشد، تحت تاثیر این وآن نیست و می‌کوشد در جامعه‌ای که تناقض و ناامنی زندگی را به شکل معما در آورده، معنای زندگی را دریابد.

لس آنجلس تایمز | ۱۲اکتبر۱۹۹۰

بیتا فرهی در فیلم هامون داریوش مهرجویی

نقد پرویز جاهد بر هامون بیست سال بعد | جهان برزخی هامون

پرویز جاهد منتقد سینما در یادداشتی در سال ۸۸ در سایت خود می‌نویسد: ۲۰ سال از ساختن فیلم هامون می‌گذرد. فیلمی که برخوردها و واکنش‌های متفاوت تماشاگران و منتقدان ایرانی با آن و سازنده‌اش یعنی داریوش مهرجویی، جایگاه خاصی به آن در تاریخ سینمای ایران بخشیده است.

از این نظر هامون یک اثر منحصر به فرد در سینمای ایران است. منحصر به فرد بودن آن به منزله تایید ارزش‌های سینمایی آن نیست بلکه به منزله اهمیت جایگاه آن در سینمای ایران و تاثیری است که بر تماشاگران سینما از یک سو و فیلمسازان ایرانی از سوی دیگر گذاشته است.

در همین زمینه مانی حقیقی فیلم مستندی ساخته است با عنوان «هامون بازان جهان کجائید» و در آن این پرسش را مطرح کرده است که: بالاخره همه ما یک روز باید تکلیف‌مان را با «هامون» روشن کنیم و بفهمیم چرا این فیلم «یه چیزیه پر از درد و رمز و راز و عشق».

طرفداران فیلم هامون دچار نوعی شیفتگی افراطی نسبت به آن‌اند و به آن عشق می‌ورزند. اما مخالفان هامون نیز به همان نسبت از آن متنفرند و آن را فیلمی ارتجاعی و فرصت طلبانه می‌دانند که تماشاگران خود را فریب می‌دهد و تصویری غیرواقعی و دروغین از روشنفکران ایرانی ارائه می‌کند.

کمتر فیلمی را در سینمای ایران می‌توان یافت که به اندازه هامون بتواند در دل گروه انبوه و متنوعی از تماشاگران ایرانی نفوذ کرده و به نمونه منحصر به فردی از یک فیلم کالت در سینمای ایران تبدیل شود.

وقتی هامون در سال ۱۳۶۸ به نمایش درآمد، روشنفکران و هواداران سینمای مهرجویی را غافلگیر کرد.

خسرو شکیبایی در فیلم هامون داریوش مهرجویی

این غافلگیری تنها به خاطر کارگردانی هوشمندانه مهرجویی، بازی‌های خوب بازیگران به ویژه خسرو شکیبایی (که بعد از بازی در این فیلم محبوبیت شگفت‌انگیزی در میان سینماروهای ایرانی به دست آورد) و روایت غیرخطی و مدرن آن نبود بلکه رویکرد انتقادی مهرجویی به روشنفکران ایرانی و وضعیت فکری و فلسفی پریشان و متزلزل آن‌ها، و درونمایه‌های فلسفی-عرفانی فیلم، عامل این غافلگیری بود.

برخورد روشنفکران با هامون دوگانه بود. برخی تصویر واقعی خود را در شخصیت و رفتار حمید هامون دیدند و با پریشانی‌های فکری و فلسفی او همذات پنداری کرده و آن را ستودند و برخی دیگر تم‌های عرفانی و اگزیستانسیالیسم شرقی آن را به حساب فرصت طلبی مهرجویی و سازشکاری او با حکومت و نظام تولید سینمایی ایران ارزیابی کردند. این دسته از منتقدان و روشنفکران هنگامی که واکنش مثبت مسئولان سینمای ایران از هامون و جانبداری آن‌ها از چرخش ایدئولوژیک مهرجویی و «علی جویی» او را دیدند، ضدیت‌شان با فیلم و مهرجویی شدت بیشتری گرفت.

فیلم از نظر ساختاری، برش‌هایی کوتاه از زندگی حمید هامون است که مثل پازل در کنار هم قرار می‌گیرند و تصویر این روشنفکر متزلزل سرگردان را کامل می‌کند.

فیلم تنها بیان رئالیستی زندگی حمید هامون نیست بلکه کابوس‌ها و دلشوره‌های او را نیز تصویر می‌کند.

او آدم گرفتاری است که با انبوهی از مشکلات واقعی و ذهنی دست و پنجه نرم می‌کند. درخواست طلاق مهشید، بدهی‌ها و قسط ها، کار اداری، نوشتن تز دکتری در باره ایمان و عشق، به همراه کابوس‌های ذهنی، او را به تدریج از پا در می‌آورد و به سمت خودکشی می‌برد. اگرچه دوست عارف مسلکش او را از آب نجات می‌دهد.

هامون روایت مهرجویی از زندگی و موقعیت روشنفکر ایرانی است و نگاه ویژه او به این قشر. قشری که مهرجویی خود را ازآن جدا نمی‌بیند و خود بخشی از آن سنت روشنفکری است.

روشنفکر فیلم هامون تا حد زیادی تصویری اتوبیوگرافیک از مهرجویی است. فیلمسازی روشنفکر که خود دارای چرخش‌های فکری و ایدئولوژیک بوده و بین مارکسیسم، اگزیستانسیالیسم کی یر که گاردی تا اگزیستانسیالیسم روشنفکرانه فرانسوی (سارتر و کامو) و عرفان ایرانی سرگردان بوده است.

حمید هامون نیز روشنفکر مضطرب و پادرهوایی است که بین عشق، ایمان و باورهای روشنفکری‌اش سرگردان مانده است. او آدم آویزانی است که هیچ تکیه گاه قابل اعتمادی ندارد (خودش را «آویخته» خطاب می‌کند) و در برزخی فلسفی گرفتار شده است.

همسرش مهشید که روزگاری عاشق و همدل‌اش بود و ایده‌های روشنفکرانه او را تحسین می‌کرد و به خاطر او پا به ارزش‌های بورژوایی و خانوادگی‌اش زده بود، حالا اعتقاد و عشق‌اش را به او از دست داده و «مزخرفات» او را قبول ندارد و خواهان جدایی از اوست.

مهشید نیز دچار ازخود بیگانگی است. او نیز شخصیتی معلق و پا درهواست، نمونه زنی تحصیل کرده از طبقه متوسط و مدرن ایرانی که بین ارزش‌های سنتی و مدرن معلق مانده است. او علیرغم گرایش‌اش به فرهنگ مدرن، هنر آبستره و تظاهرات روشنفکرانه اش، فردی سنتی است که تمایلاتی به ذن، بودیسم و عرفان شرقی دارد. نقاشی‌های آبستره می‌کشد اما فال قهوه می‌گیرد و با یوگا به خلسه می‌رود. هویت باختگی قشر طبقه متوسط مدرن، ازخودبیگانگی روشنفکر ایرانی، تضاد بین سنت و مدرنیته، نقد وضعیت اجتماعی حاکم، عدالت خواهی و در نهایت جدال ایمان و عشق، از مهم‌ترین درونمایه‌های فلسفی و سیاسی فیلم هامون است که کم و بیش در تمام آثار او از فیلم گاو تا سنتوری دنبال شده است.

مهرجویی فیلمساز بسیار باهوشی است و درک بسیار درستی از شرایط زمانه، روحیات و خواست‌های مخاطب و نیز مناسبات حاکم بر سینمای ایران دارد. انتخاب‌هایش دقیق است و نبض زمانه را در دست دارد. همه فیلم‌هایش متاثر از فضای اجتماعی، سیاسی و اخلاقی روزگار اوست. روان‌شناسی فردی و اجتماعی در فیلم‌هایش جاری است. طبقه متوسط ایرانی و نیازها، خواست‌ها و بحران‌ها و موقعیت آسیب‌پذیر آن را در شرایط امروز جامعه ایران دقیقا می‌شناسد و این طبقه را به رئالیستی‌ترین شکل‌اش در فیلم‌هایش تصویر کرده است. اینکه امروز گفته می‌شود فیلم درباره الی به لحاظ تصویر کردن زندگی طبقه متوسط ایرانی یک پدیده سینمایی است، یک دروغ بزرگ است. چگونه می‌توان تصویر طبقه متوسط با لایه‌بندی‌های مختلف و متنوع را در هامون، سارا، لیلا، پری، بانو، اجاره‌نشین ها، درخت گلابی و سنتوری انکار کرد.

بانو اثری تمثیلی از وضعیت پس از انقلاب ایران و هجوم نیروهای بی‌ریشه روستایی به طبقه متوسط شهری و ارزش‌ها و باورهای آن بود. درخت گلابی نیز اثری شاعرانه و خیال‌انگیز درباره زندگی یک روشنفکر طبقه متوسط سرگشته بود که با موقعیت متزلزل، آرمان‌های گذشته و عشق از دست رفته‌اش در چالش است.

هامون نیز موجودی حقیر، بی‌عرضه و درمانده با خاستگاه طبقه متوسط است. روشنفکری به بن بست رسیده و درحال غرق شدن که برای نجات و رسیدن به ثبات و جایگاه امن، دست و پا می‌زند. در صحنه‌ای از فیلم می‌گوید که در «زندگی هیچ پخی نشده» و دیگر «به هیچ چیز اعتقاد ندارد».

او گرفتار کابوس‌ها و هذیان‌های روحی و روانی است و توانایی ایجاد ارتباط با جامعه، همسر و اطرافیانش را ندارد و خود را با آن‌ها بیگانه احساس می‌کند و به خودویرانگری می‌رسد.

بدون شک مهرجویی برای در رفتن از سد ممیزی، در ترسیم شخصیت دقیق هامون و هویت روشنفکری او خودسانسوری کرده است. اما کاملا روشن است که حمید هامون از دل چه پس زمینه سیاسی و فلسفی ظهور کرده. روشنفکری آرمان خواه که به انفعال و سرخوردگی رسیده و برای رسیدن به آرامش به عرفان پناه می‌برد

او از ارزش‌های شبه مدرن (غرب زدگی) فرار می‌کند، به تعلقات مادی پشت پا می‌زند و در مواجهه با فرهنگ بازاری و کاسبکارانه مهاجم درهم می‌شکند و راه نجات را در خودکشی می‌بیند اما با نیروی عرفان نجات پیدا می‌کند.

اگزیستانسیالیسم مهرجویی در هامون ترکیبی از اگزیستانسیالیسم کی یر که گاردی و سارتری است. سارتری از این جهت که قهرمان روشنفکر فیلم هامون به پوچی رسیده و همانند انسان پوچ گرای سارتر و کامو در زمان حال زندگی می‌کند و قدرت نگریستن به گذشته و مواجهه با آینده را ندارد. نمونه بارزتر چنین شخصیتی را بعدا در درخت گلابی و سنتوری مهرجویی نیز می‌بینیم.

ارجاعات آشکار فیلم به هشت و نیم فلینی، ترس و لرز کی یرکه گارد، میرچا الیاده، آسیا در برابر غرب داریوش شایگان، تذکره الاولیا، آثار سالینجر، اشعار شاملو و بسیاری منابع ادبی، فلسفی و هنری دیگر، بیانگر علائق و دلمشغولی‌های فکری و هنری مهرجویی است که در هامون بازتاب یافته است.

تاثیر سینمای فلینی و تا حدی پولانسکی را بر مهرجویی در هامون می‌توان دید. صحنه‌های کابوس حمید هامون در آغاز و میانه فیلم، شباهت زیادی به رویاهای گوئیدو در هشت و نیم فلینی دارد.

بدون شک مهرجویی برای در رفتن از سد ممیزی، در ترسیم شخصیت دقیق هامون و هویت روشنفکری او خودسانسوری کرده است. اما کاملا روشن است که حمید هامون از دل چه پس زمینه سیاسی و فلسفی ظهور کرده. روشنفکری آرمان خواه که به انفعال و سرخوردگی رسیده و برای رسیدن به آرامش به عرفان پناه می‌برد. مهم‌ترین مشکل فیلم هامون در ریتم تند آن و شخصیت‌پردازی حمید هامون است. روشنفکری حمید هامون و دغدغه‌های ذهنی و فلسفی او بسیار سطحی و متظاهرانه است. شخصیت شلوغ، پرهیاهو و برون گرای او اجازه نمی‌دهد، تماشاگر، تردید فلسفی او را باور کند. همین طور ضرباهنگ تند فیلم، فلاش بک‌های متعدد و تغییر پی درپی سکانس ها، زوم‌های سریع، و حرکت پرشتاب شخصیت ها، اگرچه می‌خواهد بیانگر آشفتگی حمید هامون باشد، اما با دنیای متین، آرام و خاموش سینمای روشنفکری جهان فاصله بسیاری دارد. رمانتی سیسم عارفانه حمید هامون نیز در تضاد با اگزیستانسیالیسم روشنفکرانه اوست.

با این حال هنوز این پرسش مطرح است که رمز موفقیت هامون در چیست و واقعا چرا تا این حد توانست در میان جوانان تحصیل کرده ایرانی نفوذ کرده و تاثیرگذار باشد.

اشتراک گذاری

نظرات (1)

  1. روحشون شاپ یادشان گرامی تشکر از نویسندگان عزیز

اینجا نظر بدهید