فیلم بهشت تبهکاران جدیدترین اثر بلند سینمایی مسعود جعفری جوزانی به تهیهکنندگی فتحالله جعفری جوزانی و علی قایم مقامی در نخستین اکران خود در بخش مسابقه «سودای سیمرغ» در چهل و دومین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر روی پرده میرود.
درباره فیلمهای جشنواره فجر ۴۲ چه میدانیم؟
خلاصه داستان فیلم بهشت تبهکاران
داستان «بهشت تبهکاران» در سال ۱۳۲۹ روایت میشود سالی که احمد دهقان نماینده مجلس، روزنامهنگار و مدیر تئاتر «نصر» توسط حسن جعفری در خیابان لالهزار تهران به قتل میرسد.
بازیگران و عوامل فیلم
در «بهشت تبهکاران» بازیگرانی چون امیرحسین آرمان، لادن مستوفی، سحر جعفری جوزانی، پژمان بازغی، حمید گودرزی، رضا یزدانی، بهنام تشکر، هومن برق نورد، حسام منظور، رضا شفیعی جم، فریبا متخصص، فخرالدین صدیق شریف، اسماعیل خلج، علیرضا جلالی تبار، محمدرضا هاشمی، سهیل برخورداری، حمید متقی، فتحالله جعفری جوزانی، مهدی مهریار و جواد طوسی به هنرنمایی پرداختهاند و همچنین در این اثر سینمایی افسانه بایگان و فرهاد قایمیان با نقش آفرینی خود، حضور افتخاری دارند.
برخی عوامل فیلم سینمایی «بهشت تبهکاران» عبارتند از کارگردان: مسعود جعفری جوزانی، مدیرفیلمبرداری: امیر کریمی، تدوین: مهدی حسینی وند، موسیقی: فردین خلعتبری، فیلمنامه: مسعود جعفری جوزانی، فرید مصطفوی، طراح صحنه و لباس: اصغر نژاد ایمانی، طراح چهرهپردازی: مهین نویدی، طراحی و ترکیب صدا: سید محمود موسوی نژاد، صدابردار: آرش برومند، جلوههای ویژه میدانی: آرش آقابیک، جلوههای بصری: کامیار شفیع پور، مدیرتولید: بهزاد هاشمی، عکاس: علی نیک رفتار، دستیاران کارگردان: علی مهرآسا، مهدی حاجی یوسف، پارسا هاشمی، مشاور رسانهای: منصور جهانی و تهیهکنندگان: فتحالله جعفری جوزانی، علی قایم مقامی.
سکانس برگزیده از فیلم بهشت تبهکاران
داخلی – روز – دفتر نشریه
فروغ پشت ماشین تایپ نشسته، درحالیکه وانمود مىکند سرگرم کار خودش است، به پچپچههاى کارمندان گوش مىدهد..
حسن که تازه از راه رسیده، درحالیکه سینه را از بوى خوش عطر زنانهاى که در هواى دفتر کار نشریه پراکنده است، پر مىکند، به طرف فروغ مىرود.
- حسن: بهبه، چه عطرى.
- فروغ (با حسادت): من عطر نزدم!
- حسن: چى شده همه وزوز میکنن؟
- فروغ: چه میدونم، یه بورژوای بزککرده تشریففرما شدن! مردها دارن از خوشی خفه میشن!
- حسن (کاغذهایی را که در دست دارد، به فروغ میدهد): بفرما، اینم مقاله.
- فروغ (با خوشحالى کاغذها را مىگیرد): تمومش کردى؟
آبدارچی از اتاق سردبیر بیرون مىآید و حرف فروغ را نیمهتمام مىگذارد..
- آبدارچی: سردبیر با شما کار دارن حسن آقا!
حسن با عجله به اتاق سردبیر میرود، زن بلندقامت خوشاندامى که چوبسیگار بلندى در دست دارد، پشت به حسن و روبهرو به پنجره ایستاده، بیرون را نگاه مىکند.
- حسن: سلام.
- سردبیر: سلام پسرم… شکوه خانوم، ایشون همون نویسنده جوان، خوشآتیه و بااستعدادی هستن که خدمتتون عرض کردم!
شکوه پکى به سیگار مىزند و با لبخندی که دندانهای سفید و مرتبش را به نمایش میگذارد، نگاهی ژرف و خریدارانه، به سراپاى حسن مىاندازد.
حسن معذب نگاهش را به زمین میدوزد.
- شکوه: نقدهایی را که نوشته بودین، خوندم، فوقالعاده بود. میتونم بپرسم چرا با نام مستعار مینویسین؟
- حسن (ناآرام): خب… مشکل میشه بیدردسر ابراز نظر کرد، برای هر گزارش و خبر سادهای، ۱۰ جور آدمو استنطاق میکنن!
- سردبیر (حرف او را قطع میکند): به خانوم گفتم که شما مترجم قابلی هم هستین!
- شکوه: راستی؟ از چه زبانی ترجمه میکنین؟
- حسن: فرانسه.
- شکوه: زبان فوقالعادهایه! مثل شعر، چِمیدونم موسیقی میمونه، آهنگ رمانتیک و دلنشینى داره. خیلی دوست دارم یاد بگیرم. چرا نمیشینین؟
حسن تازه نشسته و باشکوه در حال گفتوگوست که در باز شده، فروغ وارد میشود. او درحالیکه زیرچشمی و با حسادتى پنهان، شکوه و حسن را زیر نظر دارد، متن تایپشدهاى را روى میز سردبیر میگذارد.
- شکوه (درحالیکه زیر چشمى به فروغ نگاه مىکنه): معذبتون کردم؟
- حسن (معذب): نه، راحتم!.. الان دارم یکى از کارهاى آرتور شنیتسلر رو ترجمه میکنم…
- شکوه: کجاییه؟
- حسن: اتریشی. قبلاً آقای صادق هدایت هم یکی از قصههاشونو ترجمه کردن.
- شکوه: از این مدل نویسندههای روسی و انقلابیه؟
- حسن (پوزخند میزند): نه، نه… اتفاقاً عاشقانه مىنویسه، استاد کشف خُلقوخوی آدمها و روانشناسی روابط انسانیه!
- شکوه: چه خوب. کنجکاو شدم بخونمش…
- حسن: تموم شد، براتون مىفرستم.
فروغ که به بهانه مرتب کردن کاغذها همچنان در اتاق مانده، چشم از حرکتهاى ریز و درشت حسن و شکوه برنمىدارد..
- شکوه: خوشحالم که دنبال ادبیات سیاسی نیستین!
- حسن: ایدئولوژی نویسنده برای من در درجه دوم اهمیته، نویسنده باید ادبیات سرش بشه.
- شکوه (درحالیکه شیشه عطرش را از کیف برمىدارد): بهشدت با شما موافقم.
- حسن: البته جهانبینی و اندیشه نویسنده هم مهمه، اما بینش مهمتره!.. نویسنده باید در درجه اول انسان باشه… اصلاً محور ادبیات، انسانه و احساسات انسانی.
- شکوه (درحالیکه به خود عطر مىپاشد، حرف او را قطع مىکند): و چه موضوعی انسانیتر از عشق؟ (با بادبزن دمطاووسى، خود را باد مىزند) من شیفته رمانهای عاشقانهام!
معطلی بیش از حد فروغ در اتاق، باعث کنجکاوی سردبیر میشود.
- سردبیر (به فروغ): کارتون تمام نشد خانوم؟ سؤالی دارین؟
فروغ دستپاچه به خود میآید و بهناچار اتاق را ترک میکند.
حاشیههای فیلم
- سال گذشته، نام فیلم «بهشت تبهکاران» در بین فیلمهای بخش سودای سیمرغ چهل و یکمین دوره جشنواره فیلم فجر در بخش رزرو قرار گرفته بود که همین موضوع حواشی را برای این فیلم در دوره چهل و دوم رقم زد. اما طبق پیگیریهای خبرنگار مهر مشخص شد که سال گذشته تنها ۴۰ دقیقه از راش های این اثر سینمایی به دبیرخانه جشنواره فیلم فجر ارایه شده بود و «بهشت تبهکاران» به صورت رسمی در دوره گذشته در جشنواره فیلم فجر حضور نداشته است.
- نکته مهم این است که در صورتجلسهای که درباره حضور فیلمها در جشنواره فیلم فجر نوشته میشود؛ قید شده است فیلم ناقصی که فرم حضور پر کرده در صورتی که تکمیل شود، میتواند سال آینده بازبینی شود و «بهشت تبهکاران» نیز از این دست فیلمها است. در واقع این فیلم سال گذشته ناقص بوده و حتی به مرحله بازبینی نیز نرسیده است.
نظر منتقدان درباره فیلم بهشت تبهکاران
√محمدتقی فهیم | فیلم بهشت تبهکاران ساخته مسعود جعفری جوزانی در راستای دغدغه های تاریخی این فیلمساز است. داستان و داستانک های فیلم با محوریت صنعت نفت در پایان دهه ۲۰ شکل می گیرد. فیلم جوزانی پروسه تولید طولانی داشته است . تمام عوامل فیلم حرفه ای هستند و از خیل بازیگران معروف در نقش های پرتعداد استفاده کرده است. فیلم در شکل ظاهری، اثری شسته رفته کم غلط است اما تایم طولانی آن باعث شده تا ساختار اثر بدقواره باشد. در عین این که فیلم در مستندات تاریخی دچار چالش هایی است. اگر فیلمسازی تاریخ را با داستان و آدم های ذهنی دستمایه قرار دهد مانند مرحوم علی حاتمی دچار پرسش های جدی نمی شود اما وقتی کسی مانند جوزانی به سراغ اتفاقات واقعی باشخصیت های ثبت شده تاریخی می رود آن هم در بخش تاریک و پرتلاطم و تکثر احزاب، قاعدتا باید هیچ جوره از مستندات و مکتوبات مربوط کوتاه نیاید. مثلا قضیه حسن جعفری و احمد دهقان و موضعگیری نسبت به آنان خصوصا قهرمان ساختن جعفری بدون نقد عملکردحزبی او و…همه، جای بررسی جدی دارد.امیرحسین آرمان درنقش اصلی درظاهر آرتیست یک پذیرفتنی است امافاقد بروز حس است. بقیه ازسحر جوزانی تا رضا یزدانی و…درمیان دکورهای مختلف والتهابات، چندان جلوه ای ندارند.
√سعید مستغاثی | مسعود جعفری جوزانی از اولین فیلمسازان برجسته و نام آشنای سینمای پس از انقلاب و از نخستین سینماگرانی است که جوایز متعددی را در دورههای مختلف جشنواره فیلم فجر دریافت کرده برای جاده های سرد شیر سنگی ، در مسیر تندباد” ، “بلوغ” و به عنوان تهیه کننده برای سایه” “خیال” و “ناصرالدین شاه آکتور سینما”.
اما تازه ترین فیلم جوزانی به نام بهشت تبهکاران، تقریبا یکی دو سال او را درگیر خود کرد چون از پروداکشن بزرگی برخوردار بود و با دکورها و طراحی صحنه و چهره پردازیها و لباس های متناسب فضای اواخر دهه ۲۰ و اوایل دهه ۳۰ را در قاب خود قرار داد چرا که قصه فیلم اصلا به همان دهه و روزگار نهضت ملی شدن صنعت نفت بر می گردد.
اما به نظرم جوزانی برای انتخاب شخصیت اصلی فیلم از میان آن همه افراد معروف روزگار یاد شده خیلی کج سلیقگی به خرج داده و به سراغ فردی نه چندان خوش نام بلکه بسیار مشکوک به نام حسن جعفری رفته که به اتهام ترور احمد دهقان مدیر مجله تهران مصور اعدام شد. تروری که بالاخره معلوم نشد او انجام داد یا قبادی از افسران حزب توده و معلوم نشد رزم آرا آن ترور را ترتیب داده بود یا کیانوری از حزب توده!! اما کاراکترهای فیلم اعم از مثبت و منفی مملو از شبهه و مسئله هستند. از احمد دهقان به عنوان سوژه ترور فیلم که یک فراماسونر ارشد بود گرفته تا مظفر بقایی عنصر بسیار مشکوک و وابسته به انگلیس که در فیلم یک وکیل زبردست در دفاع از حق و حقیقت و مظلومیت حسن جعفری معرفی شده و بالاخره خود حسن جعفری با شبهه توده ای بودن در آن روزگار مبارزات برای ملی شدن صنعت نفت مبارزان خوش نام و حتی روزنامه نگارهای متعددی بودند که میتوانستند سوژه فیلم جوزانی قرار بگیرند مانند کریم پور شیرازی و محمد مسعود و حتی خود دکتر حسین فاطمی و … که همگی یا به دست رژیم شاه کشته و با ترور شدند.
مسعود جعفری جوزانی شخصیت گمنام و مشکوکی مانند حسن جعفری را مثل قهرمانی همچون عمر مختار پای چوبه دار می برد و با یک گارگردانی واجد جزییات ساختاری بسیار و با طراحی قوی صحنه ها و پروداکشنی پرهزینه در واقع حجم عظیمی از بودجه بیتالمال را به هدر داده یا بهتر بگوییم متولیان و سرمایه گذاران دولتی فیلم پول کلانی از کیسه بیت المال را به فنا دادهاند.
√رضا آشفته | اگر فیلم بهشت تبهکاران آخرین ساخته تاریخی مسعود جعفری جوزانی یک دوجین بازیگر اسم و رسم دار نداشت، در جشنواره فیلم فجر با چه نوع برخوردی مواجه می شد؟به هر تقدیر بسیاری از مخاطبان ناراحت بودند از این که چرا باید فیلم آن طور که باید و شاید راضی شان نکرده است و از نبودن یک موضوع و پیرنگ قابل اعتنا و اتفاقا بلاتکلیفی داستانی و سرانجام نیافتن روابط متعدد آدم های فیلم، گله می کردند و چه بسا به درازا کشیدن فیلم نیز در زمان دو ساعت و نیم بر چنین عارضه و ایجاد انتقادی نقش داشته باشد.بهشت تبهکاران یک مساله تاریخی را در زمانه معاصر و پیوسته با مساله ملی شدن صنعت نفت دارد، واکاوی می کند و این فرصت را ایجاد می کند تا به ترور احمد دهقان مدیرمجله تهران مصور، تماشاخانه تهران و وکیل مجلس شورای ملی از منظر حسن جعفری بپردازد که در دل فیلم، بی گناهی این آدم و نقشه شوم بالادستی های بیگانه و خودی ها برای کسب قدرت با ایجاد دسیسه ای حسن جعفری را به عنوان تروریست در دام می اندازند و در یک دادگاه فرمایشی این جوان روزنامه نگار و مترجم به چوبه دار در ملاء عام سپرده می شود. حکمی که بنا بر روایت مادر دهقان باید باطل و این جوان از اعدامش جلوگیری می شد. به هرروی این روایت اصلی درکنار روایت های کوچک تر این سو و آن سو می شود و انگار اصل ماجرا از چنگ مخاطبان بیرون می رود و نتیجه همین کم ارتباطی با کلیت قصه باشد. شاید یک تدوین مجدد و کوتاه تر کلیت فیلم جلوی این آسیب احتمالی را بگیرد و شاید هم این نسخه نهایی با چنین امکانی به اکران عمومی بپیوندد و نکته بارزی برای شکست در جذب تماشاگران فیلم شود. همه اینها مواردی است که می تواند نقطه امیدی برای نجات فیلم تلقی شود چون تماشاگران تخصصی تر چندان حالی بابهشت تبهکاران نکرده اند وازتماشاگران عام که نسبت به انتخاب فیلم سختگیرترند، چه انتظاری می رود. می دانیم مسعود جعفری جوزانی کارگران دقیق و سختکوشی است و فیلم های نمره یکی را هم تاکنون روانه سینمای ایران کرده اما انگار در بهشت تبهکاران همچون مسعود کیمیایی که سال گذشته با فیلم خائن کشی نتوانست انتظارات را برآورده کند، دچار نوعی دلزدگی از فیلم شده است.با یک نگاه منصفانه تر متوجه می شویم که فیلم بهشت تبهکاران در عین حال امضای جعفری جوزانی را همچنان به دنبال دارد و دست کم این مهم در طراحی صحنه و لباس، فیلمبرداری و بازیگری مشهود است.فیلم بهشت تبهکاران علیرغم مشکلی که در روایت و ساختار فیلمنامه دارد که اگر می شد آن را مرتفع کرد حتما همتراز با در مسیر تندباد یا شیر سنگی یک فیلم ارزشمند باقی می ماند اما اکنون همه هم و غمش ارائه شدن به هوای جلب توجه تماشاگران است که همان مشکلات عمده مانع از تحقق چنین آرمانی می شود و انگار فیلم زمین خورده باشد و برای برخاستن اش نیازمند تجدیدنظر است و این دیگر تصمیم فیلمساز و تهیه کننده است که چطور بخواهند نسخه نهایی اش را برای ارائه آماده کنند. هزینه زیادی صرف ساخت و پرداخت آن شده است. می دانیم ساخت و ساز دکورها و انتخاب اشیای لازم و خودروهای قدیمی و دوخت و دوز لباس ها هم هزینه بر است و هم نیازمند پژوهش گسترده که سر سازگاری با واقعیت هفتاد و چند ساله داشته باشد؛ اما در اینجا هم ایرادهایی دیده می شود مثل دستگاه ضبط و شنود که از جعفری و آن زن پولدار صدایی در خلوت شان گرفته شده و این که در ۱۳۲۹ چنین امکانی فراهم بوده، شاید با باور حقیقی همراه نشود.به هر حال مکان ها در دو شهر آبادان و تهران طراحی شده و ایجاد فصل هایی متناسب با جغرافیا چندان نیز کار سهل و راحتی نیست و این که اتفاقات باید در چندین مکان متفاوت روی دهد، خواه ناخواه این انتخاب ها را سخت وپیچیده می کندودرنهایت کارگردان کامیاب است ومی تواند درحدانتظار مقابل دوربین آنچه باید رامهیا کند.فیلمبرداری نیز از عناصر برجسته سینمایی این فیلم است که با نماهای متنوع و متعدد کارگردان فیلمبردار را در شکار قاب های بهتر مشتاق نگه داشته است و ما مدام از اینجا به آنجا با تفکیک قاب های درست همراه می شویم و در دل تصاویر نورپردازی ها و زاویه دیدهای راستین توجه ما را به عمق لحظات جلب می کند. بنابراین همچنان حضور کارگردان محسوس است و با حوصله و تامل به دنبال ارتباط با تصاویرش برآمده اما اگر گسستی هم هست به ناچار دلیلش همان چندسویه شدن داستان کلی اثر است که نگاه بهتری را برای دقیق شدن به آن فراهم نکرده است.اما بازیگران شاید برگ برنده این کار باشند چون نام ها به اندازه کافی برای ورود به سالن سینما وسوسه انگیز است و ما به سختی می توانیم بی خیال ندیدن این آدم ها مقابل دوربین شویم؛ هر چند که شاید اینان بازی چشمگیری را نسبت به پیشینه شان ارائه نکرده باشند. می دانیم نام امیرحسین آرمان، حسام منظور، بهنام تشکر، هومن برق نورد، رضا یزدانی، رضا شفیعی جم، حمید گودرزی، لادن مستوفی، پژمان بازغی و…هریک به نوعی جاذبه وفریبندگی لازم را برای جور کردن تماشاگران دارند./جامجم
لقمان مداین | فیلم عالیجناب جعفری جوزانی ، مثل همه جای دنیا فارغ از مسئله گیشه، آمده بود تا تنها سخن بگوید، همان ابتدا تکلیفش را با مخاطب روشن می کند، تیتر می زند بر اثرش تا بگوید مملکتی که دادگستری مستقل ندارد بهشت تبهکاران است، می خواسته از یک زمان دیگری بگوید ولی ناچار شده به زمان شاه برود تا به کسی بر نخورد ولی همانجا که عصای شیطان را با شکل خاصی می یابیم مشخص میشود مربوط به چه دورانی است، از مسائل مختلفی ایده گرفته، از فیلم زندگی دیگران، از نویسنده ای اهل سیرجان! از بیدادگاه های نمایشی شاه! که برای طناب هایشان دنبال سر می گردند، از رکن دو! که پرونده سازی میکند و شان دادگاه را قد ماشین امضا پایینمی آورد و جار می زند که آنها دستور داشتند، چه گشتاپو بخوانی چه اشتازی، هرچه باشد محصول خاستگاهی بسته است، از کمک موثر در به خاطر آوردن اعترافات می گفت! داد می زد این جماعت با اندیشه مخالفند، می گفت مردم انقدر وکیل و وزیر دزد دیدند که دیگر بی اعتمادند، نقش پیاده نظام روس ها در مقابل انگلیس ها را نشان می داد و فکر می کنم در ارائه پیام موفق بود.
ذهن نویسنده منظم نشده بود، انبوه فراز فرود ها را طی می کرد در حالیکه باید پیرنگ را منسجم تر پیش می برد و بر یک مسیر مشخص تمرکز می کرد، انقدر فیلمنامه شلوغ بود که عطف بندی ها و عنصر ارتباطی ضعیف به حساب می آمد، قهرمان و ضد قهرمانش خوب بود ولی در جمع بندی مشکل داشت چرا که ضد قهرمان پیروز می شد، اثری که بیشتر از دو ساعت طول کشید تا جمع شود در یک ساعت به ثمر می رسید،دیالوگ پردازی های بسیار طولانی داشت، هیچ بازنگری نشده بود، حجیم بود و پر از بمباران های اطلاعاتی که ذهن مخاطب را گمراه می کرد، کاراکتر های زیادی داشت که ابتر بودند، کاشت، داشت و برداشت هایش رعایت نمی شد و بی حساب کاراکتر را وارد و خارج می کردند.
صداگذاری شده بود اما سینک نبود، بم بود، دیستورت شده بود و اذیت می کرد، صدای محیط و افکت ها خوب بود، تدوین مشکلات جدی داشت،سانسور داشت، چینش سکانس هایش منظم نبود، نمی دانم چقدر اختیارعمل داشته اما باید حذف سکانس مازاد می کرد، یک ساعت و نیمش اضافی بود.
طراحی صحنه خوبی داشت، منطبق با پیرنگ بود، جزئیات داشت، طراحی لباسش خوب بود اما گاهی ضعف داشت، گریم ها بعضا ترمیمی و گاهی اغراق آمیز بود.
نقش آفرینی بازیگرانش خوب بود از برخی کاستی ها می گذرم چون فیلمنامه استیبلی نداشتیم وگرنه بازیگران توانمندی حضور داشتند که می دانیم در میمیک صورت، انعطاف جسمانی و ادای دیالوگ موفق اند اما توصیه دلسوزانه من خدمت استاد کیمیایی و استاد جعفری جوزانیاین هست که مانند مسئولین که هرکجا پا می گذارند آقازاده هایشان را گسیل می دهند سعی نکنید پسر یا دخترتان را بصورت پررنگ به تصویربکشید، چراکه مخاطب را دل زده میکند و به فیلمآسیب می زند، بر هیچکس سطح بالای سواد و توان بازیگری خانم جعفری جوزانی پنهان نیست هرچه باشد در کنار پدر رشد یافتند و امیدوارم شاهد بازگشت بیشترش دراین عرصه باشیم.
جسارت میکنم و به عنوان کوچکتر ،کارگردانی را بخاطر چکش کاری نکردن فیلمنامه و عدم نظارت بر تدوین، صدا و گریم دچار ضعف می دانم و بخاطر محتوای خوبی که شجاعت به خرج دادند و بازی های به نسبت خوبی که گرفتند و میزانسن مطلوبشان قابل تحسین می دانم./اعتماد
اینجا نظر بدهید