نما۳۰ ؛ اشکان مزیدی | در ادامه روند آشنایی با کمپانیهای بزرگ سینمایی سراغ نتفلیکس میرویم که سالها به عنوان واسطهای برای فروش و اجاره فیلمها کار میکرد ولی امروز خود تولیدکنندهای بزرگ است.
از آغاز عمر نوع بشر در هزاران سال پیش، تصویر یکی از مهمترین شیوههای بیان احساس و افکار و یکی از اولین راههای ارتباطی بوده است. عمر «تصویر متحرک» اما در قیاس به نوزادی میماند که در عصر معاصر متولد شد. در واقع نطفه این پدیده با اختراع «کینتوسکوپ» توسط ادیسون و «سینماتوگراف» برادران لومیر بسته و جادوی تصاویر متحرک در پیوند با صنعتی نوظهور به نام «سینما» آغاز شد و بنابر همین آبشخور مشترک است که تاریخ تصاویر متحرک و سینما یکسان انگاشته میشود.
این همزیستی تا میانه قرن بیستم ادامه داشت که اولین انشقاق رخ داد و ایده سینمایی کوچک در هر خانه به اختراع مدیوم اعجابآور دیگری به نام تلویزیون منجر شد و به سرعت همچون موجی بزرگ سراسر جهان را در برگرفت.
تنها دو دهه بعد شاخه دیگری از این جریان جدا شد. سالهای پایانی دهه ۸۰ میلادی اوج شکوفایی صنایع الکترونیک بود و شرکتهای مرتبط در این حوزه روز به روز دستگاهها و فناوریهای جدیدی عرضه میکردند. شرکتهای ژاپنی به عنوان پیشتازان بلامنازع این صنعت، جنگ الکترونیک خود را به حوزه تصویر گسترش دادند. سونی در دهه ۷۰ با رونمایی از دستگاههای بتامکس فصلی نو در تاریخ ضبط و پخش تصاویر متحرک گشود و تنها چند سال بعد JVC دیگر غول ژاپنی با معرفی دستگاه ویدیو خانگی آن را گسترش داد. یک دهه بعد این تکامل تکنولوژیک با معرفی دیسکهای فشردی نوری یا همان CD و بعدتر DVD به اوج خود رسید.
این توضیحات، مقدمهای نسبتا طولانی برای گشودن فصلی جدید در سری مقالات تاریخ استودیوهای بزرگ سینماست؛ چراکه در دو – سه دهه اخیر کمپانیهایی ظهور کردهاند که به معنای واقعی استودیوی فیلمسازی نیستند اما چنان با تار و پود صنعت سینما و تلویزیون آمیختهاند که نمیتوان حضورشان را نادیده گرفت.
یکی از بزرگترین بازیگران این صحنه کمپانی آمریکایی «نتفلیکس Netflix» است. ابرشرکتی چندرسانهای و فعال در صنعت سرگرمی که یکی از کانونهای اصلی تهیه، توزیع و پخش محصولات سینمایی و تلویزیونی در دنیاست. نتفلیکسی که سالها به عنوان واسطهای آنلاین برای فروش یا اجاره فیلمهای سینمایی دیگر استودیوها فعالیت کرد و اینک تولیدات انحصاری خود را در بیش از ۱۹۰ کشور دنیا به ۹۸ میلیون مشترک ثابت خود عرضه میکند.
نتفلیکس با وجود آن که هنوز دو دهه از عمرش نگذشته است، اما سرگذشتی جذاب و پر از فراز و فرود و بزنگاههای حساس دارد و مرور تاریخش برای علاقه مندان دنیای تصویر متحرک خالی از لطف نیست.
کمپانی یونیورسال چگونه شکل گرفت؟ | ابر کمپانی سرگرمیساز آلمانی – امریکایی
راه اندازی نتفلیکس | تجربه دیروز، سرمایه فردا
نام نتفلیکس در آگوست ۱۹۹۷ در جنوب کالیفرنیا توسط «رید هستینگ» و «مارک راندولف» ثبت شد. رید هستینگ به عنوان ستون اصلی این کمپانی نوپا سابقهای نظامی داشت. او در جوانی به عضویت نیروی تفنگداران دریایی ایالات متحده در آمد و سپس به بعنوان نیروی پاسبان صلح به سوازیلند اعزام شد.
او که روحیه جنگجو و کارآفرین خود را حاصل آن دوره میداند، معتقد است: «وقتی پهنه آفریقا را با تنها ده دلار در جیب بگردی، دیگر راه اندازی یک بیزینس خیلی مخاطرهآمیز به نظر نمیآید!»
هستینگ بعد از خدمت نظامی، تحصیلات خود را در ریاضیات و مهندسی به پایان رساند و اولین کمپانی خود در حوزه کامپیوتر را بنا نهاد. تجارت او به سرعت گسترش یافت و تعداد کارمندان او در مدت کوتاهی از ۱۰ به ۶۵۰ نفر افزایش یافت تا جایی که او آن را به فرو رفتن در آب تشبیه میکرد. او که پیشنهای مهندسی داشت اعتماد به نفس و دانش مدیریت این حجم از تجارت را نداشت و حتی دو بار از هیات مدیره خود تقاضای اخراج از سمت مدیرعاملی کرد!
کمپانی او در نهایت با ادغام در شرکتی دیگر رو به افول نهاد و هستینگ با کوهی از تجربه و البته ثروتی معادل ۷۰۰ میلیون دلار از آن خارج شد. او برای شروع کسب و کار جدید خود بیش از دو سال وقت گذاشت و تفکر کرد!
جریمه ۴۰ دلاری اولین انگیزه نتفلیکس
بسیاری جرقه ایده خلق نتفلیکس را به یک جریمه نسبت میدهند. نقل است که هستینگ بعد از آن که ۴۰ دلار بابت تاخیر در بازگرداندن نوار ویدیوی فیلم «آپولو ۱۳» جریمه شد به فکر تاسیس شبکه اجاره و فروش فیلمی افتاد که در آن بازپس فرستادن فیلمها سادهتر باشد و از این جریمههای سنگین خبری نباشد. گرچه بسیاری از منابع، درستی این داستان را زیر سوال بردهاند اما حتی اگر این ماجرا شایعهای بیش نباشد به وضوح تفاوت ایده تجاری نتفلیکس را نشان میدهد.
در آن زمان «بلاک باستر» بزرگترین کلوب زنجیرهای کرایه فیلم در آمریکا بود که فیلمهای آمریکایی را روی نوار ویدیویی در ازای مدتی مشخص اجاره میداد و بابت تاخیر در بازگرداندن نوارها از مشتریان طلب جریمه میکرد.
هستینگ و راندولف که هر دو پیش زمینه علوم کامپیوتری داشتند و مدل کسب و کار کمپانی آمازون در دنیای تجارت الکترونیک را تحسین میکردند به طرحی رسیدند که نتفلیکس را به فروشگاهی آنلاین برای کرایه فیلم تبدیل میکرد که در آن مشترکان در ازای مبلغ ماهانه مشخصی میتوانند فیلمها را توسط پست دریافت کنند، در صورت تمایل و با پرداخت مبلغی بیشتر آن را خریده و یا با بازگرداندن آن توسط پست، فیلمی جدید درخواست کنند.
آنها که برای عملیاتی کردن ایده خود به سیستم پست آمریکا متکی بودند متوجه شدند هزینه پست نوارهای ویدیویی سنگینتر از آن است که این طرح صرفه اقتصادی داشته باشد بنابراین آنها سراغ تکنولوژی نسبتا جدید آن زمان یعنی DVD رفتند. دی وی دیها نه تنها بسیار سبک و کم حجم بودند که امکان ذخیره فیلم با کیفیت بالاتری را نیز فراهم میکردند. آنها بعد از حدود ۲۰۰ بار سعی و خطا و طراحی پاکتی مناسب که امکان پست بیخطر DVD را فراهم میکرد آماده ورود به دنیای تجارت تصویر بودند.
سرانجام نتفلیکس در میانه سال ۱۹۹۸ با ۳۰ کارمند و بیش از ۹۲۵ عنوان فیلم شروع به کار کرد. مشتریان میتوانستند در ازای پرداخت ۴ دلار به علاوه ۲ دلار هزینه پست هر فیلم را ۷ روز در اختیار داشته باشند. این قیمتها با افزایش عناوین درخواستی کاهش مییافت. ویژگی دیگری همچون امکان خرید دی وی دیها و یا تحلیل و نقد فیلمها و پیشنهاد فیلم بر طبق ذائقه مشتریان بر جذابیت این سیستم میافزود. با این اتفاق، نتفلیکس عصری جدید در صنعت سرگرمی را آغاز کرد.
درآمدزایی نتفلیکس از رسوایی کلینتون
کمپانی نتفلیکس که کار خود را با فروش و اجاره فیلم آغاز کرد در ادامه مسیرش از اتفاقات بزرگ خبری آمریکا همچون رسوایی بیل کلینتون و حتی ۱۱ سپتامبر هم سودآوری و درآمدزایی کرد.
از آنجا که سیستم پخش دیویدی هنوز همهگیر نبود، نتفلیکس در شروع کار بخش عمدهای از تمرکز خود را به تبلیغات و معرفی تکنولوژی جدید معطوف کرد؛ از اسپانسری مسابقات مختلف ورزشی تا جایزههای جذاب و ارزشمندی همچون سفرهای آخر هفتهای مجانی به مهد سینمای جهان، هالیوود!
اما از آنجا که نسبت رشد کسب و کار نتفلیکس با فروش دستگاههای پخش دیویدی رابطهای مستقیم داشت، همکاری با تولیدکنندگان این دستگاهها یکی از موثرترین سیاستهای تبلیغاتی بود. نتفلیکس ابتدا با توشیبا وارد مذاکره شد و در پیشنهادی ویژه به خریداران پخشکنندههای این کمپانی، اشتراک رایگان برای سه فیلم عرضه میکرد. این تاکتیک فروش به سرعت به دیگر برندهای الکترونیکی همچون پایونیر، اچپی و همچنین مدلهای تازه کامپیوترهای مکینتاش اپل گسترش یافت.
پیشنهاد بیشرمانه نتفلیکس
اما نقطه عطف و سکوی پرتابی که نام نتفلیکس را در سراسر ایالات متحده بر سر زبانها انداخت نه از این تلاشهای شرافتمندانه تبلیغاتی که از بهره برداری حساب شده از یک رسوایی اخلاقی ملی بود!
از آغاز سال ۱۹۹۸ زمزمههای در گوشیِ حیرتانگیزی درباره روابط غیر اخلاقی بیل کلینتون، رییس جمهور وقت ایالات متحده با مونیکا لوینسکی دستیار ویژه ۲۲سالهاش در محافل سیاسی کشور پیچید. با درز این اخبار به مطبوعات آمریکا، شایعات رنگ حقیقت به خود گرفت. واکنش اولیه کلینتون تکذیب و تبری جستن از اتهامات وارده بود اما هر لحظه که میگذشت بر ابعاد این گلوله برفیای که از کاخ سفید به سمت جامعه رها شده بود افزوده میشد. ماجرای این رسوایی تا تابستان همان سال مانند یک بمب خبری سرتیتر تمام خبرگزاریهای جهان و نقل مجالس عام و خاص بود. فشار نهادهای مستقل و تحقیقات مقامات رسمی عاقبت بر درستی این رسوایی مهر تایید زد. سپتامبر ۱۹۹۸ بیل کلینتون با ادای شهادت در جلسهای چهارساعته در برابر قاضی دیوان عالی آمریکا اتهامات وارده را پذیرفت و از ملت آمریکا و خانوادهاش طلب بخشش کرد.
نتفلیکس از این رسوایی یک بهره برداری تمام عیار کرد. آنها کل جلسه ۴ساعته دادگاه را روی دیویدی ضبط و برای فروش عرضه کردند. خیلی زود ۲۰۰۰ نسخه از این اعترافات با قیمت اولیه ۱۰ دلار فروش رفت، اما این فرصت طلبی هوشمندانه به اینجا ختم نشد. نتفلیکس کمی بعدتر اعلام کرد که در جهت «آموزش و بالا بردن آگاهی جامعه درباره این حوادث تاریخ ساز» قیمت فروش فیلم دادگاه را به ۲ سنت! کاهش داده و مشتریان میتوانند با پرداخت این مبلغ عجیب و ۲ دلار هزینه حمل و نقل، ماجرای این رسوایی را در منزل تماشا کنند.
این استراتژی فروش به سرعت جمع سفارشها را تا ۱۰هزار نسخه افزایش داد، گرچه این فروش با آن قیمت کذایی درآمدی برای کمپانی نداشت، اما انتفاع اصلی نتفلیکس از خبررسانی و گزارشهایی بود که مطبوعات آمریکا درباره آنها چاپ کردند و به یک باره نام نتفلیکس را بر سر زبانها انداختند. این موضوع ترافیک سرویس آنها را چند برابر کرد!
نتفلیکس و ورود به دنیای تکنولوژی
نتفلیکس کم کم به نامی آشنا در صنعت سرگرمی تبدیل میشد. آنها مدتی بعد و با توجه به ورود آمازون غول تجارت آنلاین دنیا به این بازار، برنامه فروش فیلم خود را متوقف کرده و بر طرحهای «اجاره» فیلم تمرکز کردند و البته در ازای این خوش خدمتی در وب سایت پرترافیک آمازون صاحب تبلیغ شدند. خدمات متفرقه نتفلیکس روز به روز غنیتر میشد و علاوه بر اخبار، پیشنهادها و معرفی فیلمهای جدید، بخش تحلیل فیلم به قلم لئونارد مالتین منتقد و نویسنده صاحب نظر آمریکایی به وب سایت کمپانی افزوده شد.
در ۱۹۹۹ نتفلیکس از استراتژی جدیدی پرده برداشت. تا آن زمان یکی از مشکلات همیشگی کرایه فیلم، چه در پلتفرم سنتی و چه در سیستم آنلاین بازگرداندن نسخههای فیلم در مهلت مقرر و یا پرداخت جریمههای تاخیر بود. نتفلیکس با معرفی سیستم اشتراک جدید خود این محدودیت را حذف کرد و از آن پس مشتریان میتوانستند با آبونمان ماهانه ۱۹ دلار، چهار فیلم را به صورت همزمان و تا هر زمانی که مایل بودند در اختیار داشته باشند و با تحویل آن فیلمهای جدیدتر را رزرو کنند.
نتفلیکیس همچنین الگوریتم جدیدی به نام CineMatch را معرفی کرد که با تجزیه و تحلیل حساب کاربری مشتریان و بررسی الگوهای کرایه فیلم مشتریان، افراد دارای سلایق یکسان را مشخص و بر اساس علاقه مندیهای مشترک به آنان پیشنهاد فیلم میکرد. این الگوریتم همچنین قادر بود بر اساس سلیقه افراد متاهل فیلمهایی را پیشنهاد دهد که هر دو نفر از تماشای آن لذت ببرند.
این به روزرسانیها چنان مورد استقبال واقع شد که نتفلیکس رسما طرح اجاره فیلم تک نسخهای خود را کنار گذاشت. در این زمان آرشیو کمپانی بیش از ۷۰۰۰ عنوان فیلم را برای ۲۵۰هزار مشترک خود پوشش میداد.
یکی از نقاط قوت نتفلیکس چست و چابکی آنان در عقد قراردادها و طرحهایی بود که باعث میشد عناوینی در اختیار داشته باشند که در آرشیو رقبای سنتی و جدید پیدا نمیشد. نتفلیکس نه تنها امتیاز انحصاری نشر خانگی بعضی استودیوها را در اختیار داشت بلکه در بازارهای محروم و بیسر و صدایی چون فیلمهای مستقل و خارجی نیز فعال بود؛ رویهای که کم کم قدرت بیشتری گرفت و نتفلیکس را به یکی از مهمترین حامیان فیلمسازی مستقل تبدیل کرد تا سرانجام خود به عنوان تولیدکننده در این عرصه قدم بگذارد.
نتفلیکس حتی از بازار بالیوود بیاعتنا نگذشت و در آرشیو خود بیش از هزار عنوان فیلم هندی داشت، فیلمهایی که در کوتاه مدت با عناوین جدیدتر جایگزین میشدند.
سود نتفلیکس از جنگهای امریکا
اگر تاکنون با سری مقالات استودیوهای بزرگ فیلمسازی همراه بوده باشید حتما متوجه بعضی فصلهای مشترک در تاریخچه آنها شده اید. یکی از نقاط اشتراک آنها سالهای میانی دهه ۴۰ میلادی است. سالهایی که زبانههای جنگ جهانی دوم در حال زبانه کشیدن بود و ترکیب احساسات عاشقانه و فیلمهای جنگی، احساسات میهن پرستانه جامعه را تحریک و سالنهای سینما را لبریز از تماشاچیانی میکرد که فراری و عصبی از واقعیات جنگ، رو به سینما آورده بودند.
این روند تاریخی به نوعی دیگر برای نتفلیکس تکرار شد. حملات تروریستی وحشتناک یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ شوک منفی بزرگی بر اقتصاد آمریکا گذاشت اما برای نتفلیکس فرصت رشد بود چراکه به ناگهان جامعه ترسیده آمریکا ترجیح داد آخر هفتهها را بیشتر در خانه بماند و فیلم تماشا کند. مشترکان نتفلیکس به ناگهان دو برابر شدند!
نتفلیکس دست به تولید محتوا زد
نتفلیکس که تمرکز خود را بر عرضه محصولات گذاشته بود در دورهای تصمیم گرفت دست به تولید فیلم، سریال و…بزند که سریال «خانه پوشالی» را میتوان موفقترین تولید آنها دانست.
خبرگزاری مهر-گروه هنر-اشکان مزیدی: در قسمتهای گذشته مرور تاریخ نتفلیکس تا آنجا پیش رفت که حوادث تروریستی یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ به فرصتی طلایی برای این کمپانی تبدیل شد. جامعه ترسیده آمریکا ترجیح میداد همچون سالهای دور جنگ جهانی، بیم و امید خود را بر پرده سینما ببیند و حالا که دشمن تا بیخ گوش آنها نفوذ کرده بود سینما را به خانه امن خود ببرد.
نتفلیکس در تمام این سالها و با تمام سختکوشی و ایدههای بکری که داشت هرگز به سودآوری نرسیده و در بهترین حالت تنها هزینههای خود را پوشش داده بود، اما حالا و با این افزایش مشتری اعتماد به نفس بیشتری پیدا کرد و جسارت آن را یافت که گام بزرگ بعدی را بردارد. حال نوبت عرضه عمومی سهام بود!
فروش سهام و تبدیل کمپانی به شرکتی عمومی، اصلیترین روش جذب سرمایه و گسترش فعالیت در ایالات متحده آمریکاست. نتفلیکس نیز که در چند سال اخیر رشد قابل توجهی داشت آماده ورود به این کارزار بود که ناگهان حباب «دات کام. Com» ترکید!
تجارت نتفلیکس با دامنه دات کام
اوایل دهه ۹۰ میلادی و سالهای منتهی به هزاره جدید را آغازگر دوره جدیدی از تاریخ بشریت به نام عصر اطلاعات میدانند. با اختراع اینترنت و در فاصله بین سالهای ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۷ نرخ مالکیت کامپیوترهای خانگی در جامعه آمریکا به ۳۵ درصد افزایش یافته و استفاده از آن از یک پز تجملی به یک ضرورت تبدیل شده بود.
به تبع همین فرآیند، موج بزرگی از سرمایهگذاری در کسب و کارهای آنلاین به راه افتاد. نقل قول بامزهای در تاریخ وجود دارد که در آن دوران هر شرکتی که یک پسوند e (به نشانه خدمات الکترونیک) به نام خود اضافه میکرد بلافاصله با افزایش قیمت سهام خود مواجه میشد! رقابت بر سر دامنههای. com چنان بالا گرفت و سرمایه گذاران چنان شیفته نمودارهای صعودی شرکتهای اینترنتی شده بودند که توجهی به ماهیت سودآوری خدمات آنها نشان نمیدادند. این وضعیت ادامه داشت تا بالاخره در سالهای اولیه قرن جدید، بازار از تعادل خارج شد. شرکتها و سرمایه گذاران زیادی به خاک سیاه نشستند و کمپانیهایی چون آمازون، گوگل، ebay و سیسکو با افتی حتی ۹۰ درصدی در ارزش سهام خود مواجه شدند.
نتفلیکس نیز با وجود آن که هنوز سهام خود را عرضه نکرده بود از تاثیرات این بحران مستثنی نبود و تا مرز ورشکستگی پیش رفت و سال ۲۰۰۱ را با اخراج یک سوم از کارکنان خود و ضرری ۲۰ میلیون دلاری به پایان رساند.
خداحافظی نتفلیکس با DVD
اما عنصر شانس این بار نیز آنها را تنها نگذاشت. در کریسمس سال جدید قیمت فروش پخش کنندههای DVD به زیر صد دلار کشیده شد و این دستگاه را به جذابترین کادوی تعطیلات آن سال تبدیل کرد. شاید نقل قولِپتی مک کورد Patty McCord – مدیر ارشد کمپانی – واضحترین توصیف ممکن از آن دوره باشد: «وضعیت دیوانه کنندهای بود. اوایل ۲۰۰۲ مشترکان ما ۳۰ درصد افزایش یافت آن هم در حالیکه ما ۳۰ درصد نیروی کار کمتری داشتیم!»
افزایش فروش پخش کنندهها نسبت مستقیمی با رشد نتفلیکس داشت. برای تخمین بهتر ابعاد این پتانسیل جدید لازم است یادآوری شود که نتفلیکس زمانی که کار خود را در ۱۹۹۸ شروع کرد کمتر از یک درصد آمریکاییها این دستگاهها را در خانه داشتند ولی تا اوایل سال ۲۰۰۴ این رقم به بیش از ۷۰ درصد رسیده بود! و این افزایش یک معنی بیشتر نداشت و آن این بود که نتفلیکس سرانجام راه خود به خانهها را پیدا کرده بود.
از اینجای داستان به بعد را میتوان با سرعت بیشتری طی کرد. نتفلیکس دیگر بازیگری مهم در صنعت سرگرمی آمریکا و به نماد استفاده هوشمندانه از تجارت الکترونیک تبدیل شده بود. آنها در سال ۲۰۰۵ رکورد ثبت سفارش یک میلیون DVD در روز را شکستند. رقبای قدیمی و ویدیو کلوبهای زنجیرهای سنتی همچون بلاک باستر Bluckbuster – که در اوایل کار یک سینک آشپزخانه را به نشانه تمسخر به دفتر مرکزی کمپانی پست کرده بود – یکی یکی سر به راه نتفلیکس گذاشتند و یا برای همیشه منقرض شدند.
روند رو به رشد ادامه داشت تا نتفلیکس کم کم متوجه ظرفیت VODها یا همان سیستم پخش آنلاین محتوا بر مبنای درخواست کاربران شد. با افزایش سرعت اینترنت مردم دیگر میتوانستند به راحتی فایلهای ویدیویی را آنلاین و بدون قطعی تماشا کنند و این برای نتفلیکسی که همیشه یه گام از دیگران جلوتر بود یک فرصت استثنایی به شمار میرفت.
با تمرکز بر پخش آنلاین فیلم ها، نت فلیکس رفته رفته از بزرگترین مشتری «سرویسهای درجه یک» پست آمریکا به بزرگترین مصرف کننده پهنای باند اینترنت قاره آمریکا شمالی تبدیل شد. این قابلیت جدید با حذف فیزیکی ملزومات و دردسرهای پست، سرعت پخش آنی و قابلیت توزیع بسیار گستردهتر به محبوبیتی فوق العاده دست یافت تا هم اکنون بزرگترین پخش کننده آنلاین در جهان باشد.
اما شاید بتوان بزرگترین نقطه عطف نتفلیکس را چرخش این کمپانی از یک توزیع کننده صرف به تولید محتوا دانست. آنها دیگر آن قدر تجربه و سرمایه داشتند که پا در مسیر بزرگان این عرصه بگذارند.
نتفلیکس در سالهای اخیر در ژانرهای گوناگونی دست به تولید اختصاصی زده است. سیتکام، مینی سریال، انیمیشن، استندآپهای کمدی و فیلمهای مستند از موضوعات مورد علاقه نتفلیکس است.
اما عمده موفقیت و مشهورترین تولیدات نتفلیکس در ژانر درام بوده است. سریالهایی بزرگ و پرخرجی که همچون محصولات شبکههای بزرگ آمریکایی فراگیر شدند. مجموعههایی مانند نارکوس (۲۰۱۵-۲۰۱۶) که به ماجرای زندگی مافیای بزرگ کلمبیا پابلو اسکوبار میپردازد، حس۸ (۲۰۱۵-۲۰۱۷) ساخته واچوفسکیها درباره هشت غریبه از نقاط مختلف جهان از طریق ارتباط ذهنی با یکدیگر در ارتباطند و یا نارنجی مد جدید است (۲۰۱۳-۲۰۱۷) که روایتگر زندگی یک زندانی زن در نیویورک است.
سایه سیاست بر سر نتفلیکس
اما به طور قطع گل سرسبد تمام محصولات نتفلیکس مجموعه House of Cards (۲۰۱۳-۲۰۱۷) است. مجموعهای به تهیهکنندگی دیوید فنچر بزرگ که در ایران با نام «خانه پوشالی» شهرت یافته است. درامی سیاسی- هیجانی که به اتفاقات و زد و بندهای پشت پرده محافل سیاسی آمریکا میپردازد. کوین اسپیسی Kevin Spacey ایفاگر نقش سیاستمدار دموکراتی به نام فرانک آندروود است که در تلاش برای پیمودن مدارج ترقی در واشنگتن و رسیدن به کاخ سفید از هیچ کاری فروگذار نیست. مجموعهای آکنده از استراتژیهای ماکیاولیستی، تطمیع، تهدید و پراگماتیسم که شاید از شاخصههای دنیای سیاستمداری و مصداق همان قطاری باشد که به قول سهراب چه خالی میرود!
این مجموعه نه تنها مورد توجه عامه مردم بلکه از محبوبیت خاصی بین سیاستمداران برخوردار است. سال ۲۰۱۳ باراک اوباما رییس جمهور وقت آمریکا در حساب توییتر رسمی خود یک روز قبل از پخش رسمی فصل دوم، خبر آن را پست کرد و از دیگران خواست قصه را اسپویل یا اصطلاحا لو ندهند!
از زاویهای دیگر «خانه پوشالی» از آن جهت قابل توجه است که گرچه به شدیدترین شکل ممکن دنیای بیرحم سیاست آمریکا را به تصویر میکشد، همزمان نمایانگر درجه تحمل آزادی رسانههای مستقل است. نقل قول جالبی از بیل کلینتون رییس جمهور اسبق آمریکا درباره خانه پوشالی موجود است که: «این سریال حقیقیتر از آن است که سبک داستانی نام بگیرد. ۹۹ درصد اتفاقات فیلم واقعی ست و آن ۱ درصد هم این است که امکان ندارد یک لایحه درباره آموزش و پرورش به این سرعت در کنگره تصویب شود!»
نتفلیکس به واسطه «خانه پوشالی» بیشتر از هر زمان دیگری آوازهاش فراگیر شد تا جایی که هم اکنون خدماتش بر طبق اعلان وب سایت رسمی این کمپانی در تمام دنیا به جز چین، کره شمالی، سوریه و شبه جزیره کریمه عرضه میشود. گرچه هم اکنون وبسایت این کمپانی در ایران فیلتر است.
آنها در سال میلادی گذشته به جز خدمات توزیعی خود بیش از ۱۲۶ عنوان سریال و فیلم اختصاصی تولید کردند که این رقم بالاتر از هر شبکه و یا کانال تلویزیونی در ایالات متحده بوده است. اگر سری به برنامههای آینده این کمپانی سری بزنید به لیستی بلند بالا از فیلمهای در دست ساخت سینمایی برخورد میکنید که نشان ازخیز بلند آنان برای سالهای آینده دارد.
شرکتی که کار خود را کمتر از ۲۰ سال پیش با یک ایده ناب شروع کرد و در پیچهای تند تاریخ از مسیر کنار نکشید تا هم اکنون در مسیر موفقیت و شهرت نام خود را در کنار استودیوهایی با بیش از یک قرن قدمت ببیند.
اینجا نظر بدهید