انتخاب سردبیرسینمای جهان

والت دیزنی چگونه شکل گرفت؟ | روحت شاد آقای والت

کمپانی والت دیزنی

اشکان مزیدی نویسنده و منتقد سینمانما۳۰ ؛ اشکان مزیدی | والت دیزنی بدون شک یکی از بزرگترین و تاثیرگذارترین کمپانی‌های فیلمسازی در جهان است که حیات خود را مدیون کودکی است که رویاهایش را فراموش نکرد.

بی‌گمان «دیزنی» پرآوازه‌ترین نام در صنعت سرگرمی دنیاست. غولی چند رسانه‌ای که شاید بتوان به جرات آن را فاتح همه سیاره آبی زمین دانست چرا که کمتر نقطه‌ای در جهان باقی وجود دارد که شخصیت‌های رنگارنگ و کارتونی این کمپانی به آن جا نفوذ نکرده باشد.

دیزنی دهه‌ها است که با پارک‌های تفریحی، سریال‌های تلویزیونی، کارتون‌ها و تصاویر متحرک دنیایی درخشان و فانتزی خلق کرده است. کسب و کاری که در طول عمر خود فراز و فرود بسیاری دیده و در دهه ۹۰ و تحت رهبری و خلاقیت افرادی چون Michael Eisner «مایکل آیزنر» رنسانس مالی عجیبی تجربه کرد.

دیزنی هم اکنون با در اختیار داشتن ده‌ها زیرشاخه بزرگ همچون پیکسار، شبکه ABC، کانال‌های ESPN، استودیوهای لوکاس فیلم، شبکه تولید و پخش بوئنا ویستا Buena Vista، کمپانی تاچ استون TouchStone، صنایع سرگرمی مارول Marvelو ده‌ها ایستگاه رادیویی، تلویزیونی، سینمایی، انتشاراتی و سرگرمی یکی از تاثیرگذارترین جریان سازهای فرهنگی در جهان محسوب می‌شود.

اما برای بررسی تاریخ این کمپانی باید قصه را از زندگی یک مرد شروع کرد؛ مردی که این تشکیلات غول آسا از بطن ذهن و کارِدست او متولد شد.

 

والت دیزنی رویای زرین یک مرد

والت دیزنی، در سال ۱۹۰۱ در شیکاگوی آمریکا چشم به جهان گشود. اشتیاق او به ساخت تشکیلاتی عظیم و موفق ریشه در کودکی او داشت. والت عضوی از خانواده‌ای محقر و متوسط بود. الیاس، پدر دیزنی خانواده را به نیت پیدا کردن شغلی مناسب، شهر به شهر در غرب آمریکا می‌چرخاند. والت در خانواده‌ای متولد شد که سخت کوشی و کار طاقت فرسا از همه اعضای خانواده انتظار می‌رفت و یک ارزش به حساب می‌آمد.

والت نوجوان از ۹ سالگی کارش را به عنوان روزنامه رسان آغاز کرد و سیر کردن شکم و برآوردن احتیاجات یک خانواده پنج نفری دیگر جایی برای تفریح باقی نمی‌گذاشت.

روح سرکش دیزنی اما آرام نداشت. نقاشی راه فراری بود تا او عطش خود به خلق کردن را سیراب کند. والت دیزنی در ۱۴ سالگی با پول حاصل از فروش آثار نقاشی خود در جاده و خیابان‌های شهر توانست پول کافی برای ثبت نام در انستیتو هنر کانزاس را جمع آوری کند. این روند هنری اما برای مدتی وقفه‌ای کوتاه یافت.

والت در واقع از مدت‌ها مترصد این بود که در ارتش استخدام شود اما سن و سال کمش مانعی جدی در این راه بود اما سرانجام با دست و پا کردن مدارک تولد به عنوان راننده آمبولانس برای حمل مجروحان جنگ جهانی اول در صلیب سرخ به خدمت رفت.

اما بیماری سل او را برای همیشه از این مسیر جدا کرد. والت پس از توفیق نیافتن برای استخدام در ارتش در ۱۹۱۹ میلادی به ایالات متحده بازگشت و این بار به عنوان آرتیست تبلیغات کار خود را آغاز کرد. به زودی او و دیگر همکارش، آب آیورکس Ub Iwerks استودیوی جمع جوری برای ساخت تصاویر متحرک کارتونی در کانزاس راه انداختند. آن‌ها در استودیوی خود دست به ساخت شخصیت‌های افسانه‌ای و قصه‌ها زدند.

والت دیزنی جوان

والت دیزنی و گام لرزان اول

قدم اول در تحقق رویای والت چندان نپایید و استودیوی آن‌ها ورشکسته شد. دیزنی این بار به برادرش روی الیور دیزنی Roy O. Disney در هالیوود پیوست تا به عنوان فیلمبردار در آنجا مشغول شود. «روی» آن زمان کارمند بانکی در لس آنجلس بود. وقتی برادر کوچک به او ملحق شد تلگرامی به دست آن‌ها رسید که استودیوی Winkler خواستار حق امتیاز پخش یک سری مجموعه تصاویر متحرک از آثار والت دیزنی شده است. کارتون صامتی که در نهایت «کمدی‌های آلیس» نام گرفت. این معامله در ازای ۱۵۰۰ دلار به ازای هر حلقه فیلم سر گرفت و دیزنی‌ها رسما به عنوان تولیدکننده پا میدان گذاشتند.

به دنبال نمایش «کمدی‌های آلیس» سفارشات بعدی به سوی برادران دیزنی روانه شد. در ۱۹۲۷ دیزنی‌ها به دنبال جدایی از مجموعه آلیس و تولید کاراکتر جدیدی بودند و به طور تصادفی کمپانی یونیورسال نیز به دنبال ورود و سرمایه‌گذاری در صنعت انیمیشن بود و بدین شکل همکاری بین آنان به تولید مجموعه‌ای به نام «اسوالد، خرگوش خوش شانس» انجامید. شخصیت کارتونی محبوب تصویرسازان آن دوران گربه بود و جان‌بخشی به شخصیت خرگوش سنت‌شکنی به حساب می‌آمد. اسوالد همچنین برخلاف کاراکترهای موجود دارای شخصیت‌پردازی بود.

طرح اسوالد بعد از اتودهای مختلف و رد شدن‌های پی در پی سرانجام تصویب و در ۲۶ قسمت به تولید رسید و نتیجه یک موفقیت کامل تجاری بود. برادران دیزنی بابت هر قسمت از این کارتون بیش از ۵۰۰ دلار دریافت می‌کردند. آن‌ها از سود حاصل از این مجموعه، استودیوی خود را گسترش دادند و تعداد افراد شاغل در آن به ۲۰ نفر افزایش یافت.

روحیه جاه طلب دیزنی‌ها از همان ابتدا هویدا بود. خریداری چندین هکتار زمین، سرمایه‌گذاری در چاه‌های نفت و همچنین سرمایه‌گذاری و خرید چندین ماشین مخصوص له کردن دانه‌های رنگی که در صنعت انیمیشن کاربرد داشتند بخشی از آینده نگری آنان به حساب می‌آمد.

کودکی والت دیزنی

والت دیزنی | استقلال؛ سکوی پرش برادران دیزنی

دوران خوش اما دیری نپایید و بعد از یک سال سوددهی مناسب، والت برای تمدید قرارداد عازم نیویورک شد اما چارلز مینتز Chrles Mintz همان کسی که باعث جوش خوردن این معامله شده بود و به نوعی تهیه کننده کار به حساب می‌آمد تلاش کرد تا دیزنی‌ها سهم کمتری از سود کار را دریافت کنند. این ماجرا به مذاق دیزنی خوش نیامد و همکاری آنان در این نقطه به پایان رسید اما آن‌ها دست پایین را در قرارداد داشتند و حقوق شخصیت‌ها و حق ادامه تولید انیمیشن در اختیار یونیورسال و مینتز بود و آن‌ها با جدا کردن بخش بزرگی از تیم دیزنی، استودیویی مستقل راه انداختند.

دیزنی سرخورده از این ماجرا به خانه خود در هالیوود بازگشت اما این بار طرحی در ذهن داشت. خلق شخصیتی مستقل که تمامی حقوق آن متعلق به خودش باشد.

موشی کوچک و جذاب با گوش‌های گرد و سیاه سفیدی که به زودی به نماد سبک زندگی آمریکایی تبدیل خواهد شد و تمام جهان را در خواهد نوردید. از همان زمان میکی موس آماده تولد بود.

والت دیزنی و عروسک‌های محبوبش میکی ماوس و مینی ماوس

میکی ماوس والت دیزنی را نجات داد

گرچه کمپانی یونیورسال همکاری خوبی با برادران دیزنی داشت ولی همکاری آن‌ها دیری نپایید؛ گرچه جدایی آن‌ها بعدها باعث اتفاقات خوبی برای دیزنی شد و شخصیت میکی ماوس هم در این میان خلق شد. آن‌ها با «اسوالد، خرگوش خوش شانس» به کوران سینمای حرفه‌ای هالیوود راه یافتند اما در پایان یک مجموعه ۲۶ قسمتی نتوانستند با تهیه کنندگان به توافقی مالی برسند. یونیورسال نه تنها حق مالکیت معنوی شخصیت‌های کارتون را در دست داشت بلکه طبق قرارداد بسیاری از کارکنان و هنرمندان استودیوی دیزنی را نیز به خدمت گرفته بود.

در آن سال‌ها و پس از اتفاقاتی که برای آن‌ها افتاد برادران دیزنی به نقطه صفر بازگشته بودند.

این بار اما والت دیزنی طرحی در ذهن داشت. او سرخورده و عصبانی از خیانتی که می‌پنداشت در حقش شده در فکر خلق شخصیتی جدید بود که حقوق آن منحصر به خودش باشد.

اراده و هنر دیزنی جوان ترکیب اعجاب برانگیزی بود که به خلق میکی ماوس – یکی از مهم‌ترین شخصیت‌های کارتونی تاریخ – منجر شد.

شخصیت میکی ماوس، از پس چندین سیاه قلم و آزمون و خطا به وجود آمد. آب آیورکس Ub Iwerks یار با وفای دیزنی طرح‌های مختلفی را قلم زد. سگ، گربه، گاو، قورباغه و چندین حیوان دیگر در طرح‌های اولیه بودند که همگی توسط والت رد شد. دیزنی سرانجام با الهام از موشی کوچک رامی که آن‌ها در کارگاه قدیمیشان در کانزاس داشتند ایده اولیه میکی ماوس را شکل داد.

کاراکتر اولیه، موشِ مورتیمر Mortimer Mouse نام داشت، اما خوشبختانه به لطف مخالفت و پیگیری‌های لیلیان – همسر والت دیزنی – به نام ساده میکی ماوس تغییر یافت.

کاراکتر اولیه شباهت زیادی به اسوالدِ خرگوش داشت. فرم بدن دایره‌ای کار شده بود تا قابلیت متحرک‌سازی آن افزایش یابد. یکی از بارزترین خصوصیات میکی ماوس گوش‌های کاملا دایره‌ای آن بود که تا سال‌ها در هیچکدام از انیمیشن‌ها و در هیچ زاویه‌ای تغییر شکل نمی‌داد. این ویژگی، میکی را به سرعت برای مخاطبان آشنا ساخت و سمبل Mickey Mouse «میکی ماوس» را به نوعی به نماد غیررسمی دیزنی تبدیل کرد.

میکی ماوس والت دیزنی

والت دیزنی و ماجرای سه انگشتی شدن میکی ماوس

یکی از نکات جالب در طراحی میکی ماوس، تعداد انگشتان آن بود. میکی با آن که موشی انسان نماست ولی در هر دست ۳ انگشت دارد که به گفته دیزنی تصمیمی هنری – اقتصادی بود. هنری از آن رو که ۵ انگشت در هر دست برای این کاراکتر زیاد و شبیه خوشه موز بود و اقتصادی از این جهت که حذف انگشتان اضافه از ۴۵۰۰۰ نقاشی – که انیمیشنی شش و نیم دقیقه‌ای را می‌ساخت – صرفه جویی میلیون دلاری به همراه داشت.

میکی ماوس سرانجام خلق شد و اولین حضورش در انیمیشن ۶ دقیقه‌ای هواپیمای دیوانه (۱۹۲۸) رقم خورد. میکی نتوانست تماشاچیان را به خود جلب کند و والت برای پیدا کردن توزیع کننده شکست خورد. والت با ناامیدی فراوان دومین انیمیشن با نام The Gallopin’ Gaucho را تهیه کرد که آن هم به سرنوشت اولی دچار شد.

چندین ماه بعد دیزنی سومین انیمیشن خود را روانه سالن‌های سینما کرد. کشتی بخار ویلی (۱۹۲۸) که در واقع پارودی یکی از کمدی‌های صامت و موفق باستر کیتون به نام استیم بوت بیل جونیور (کشتی بخار بیل جونیور) بود.

«کشتی بخار ویلی» یک ویژگی منحصر به فرد داشت و آن بهره مندی از صدا آن هم به صورت سینک و هماهنگ با اتفاقات فیلم بود. این ویژگی‌های نوآورانه در کنار داستانی جذاب باعث شد فیلم در سراسر ایالت متحده آمریکا پخش و به یکی از محبوب‌ترین شخصیت‌های کارتونی در کشور تبدیل شود.

«کشتی بخار ویلی» که به نوعی نخستین حضور رسمی میکی ماوس به شمار می‌رود، در میانه دهه ۹۰ میلادی، در لیست ۵۰ انیمیشن جهان جای گرفت و در لیست آثار محافظت شده کتابخانه کنگره آمریکا قرار داده شد.

آقای والت دیزنی

والت دیزنی و تولد یک رویا

میکی ماوس دیگر ستاره‌ای محبوب بود و با آن گوش‌های منحصر به فرد، شلوار قرمز، دستکش سفید و کفش‌های قرمزش سال‌های سال در مجموعه‌های مختلف انیمیشنی در کنار دیگر دوستانش همچون مینی ماوس، پلوتو، گوفی و دانل داک خوش درخشید و به یکی از نمادهای سبک زندگی آمریکایی تبدیل شد.

برای ده‌ها سال تلویزیون، سینما، صنعت نشر و کتاب، صنایع اسباب بازی و پارک‌های تفریحی همگی محل نمایش و هنرنمایی این موش دوست داشتنی بوده است. در طی این سال‌ها ده‌ها کارتون میکی ماوس نامزد و Lend a Paw (۱۹۴۲) برنده جایزه اسکار شده اند.

سال ۱۹۷۸ میکی ماوس برای اولین بار به عنوان یک شخصیت کارتونی، صاحب ستاره خود در پیاده روی مشاهیر و مفاخر هالیوود شد.

اما شاید بزرگترین موفقیت میکی ماوس تاثیری بود که بر کمپانی دیزنی گذاشت و با موفقیت خیره کننده‌اش فصلی جدید در تاریخ کمپانی والت دیزنی را ورق زد.

دیزنی سال‌ها روی اقبال و درخشش میکی ماوس موج سواری کرد و با افزودن شخصیت‌های مختلف به داستان، نوار عایدی‌های خود را ادامه داد تا آن که پس از چند سال تغییر جهت داد و به سمت اتمام پروژه‌های نیمه تمام و ساخت انیمیشن‌های بلند رفت.

سال ۱۹۳۴ نقطه شروع دیزنی برای ورود به دنیای انیمیشن‌های بلند بود. تلاشی که سه سال به طول انجامید تا سفید برفی و هفت کوتوله (۱۹۳۷) خلق شود.

اولین انیمیشن بلند دیزنی – سفید برفی و هفت کوتوله – برگرفته از افسانه‌ای آلمانی بود و درباره شاهدخت تنها و زیبایی ست که با افسون نامادری حسودش به خوابی مرگبار فرو رفته، ولی تحت حمایت ۷ کوتوله قرار می‌گیرد تا شاهزاده‌ای از راه برسد و سحر نامادر را باطل کند.

سفید برفی و هفت کوتوله

والت به سختی توانست روی Roy – برادر و شریک تجاریش – را راضی به ساخت این فیلم کند چرا که به عقیده او ساخت این فیلم بیش از ۲۵۰ هزار دلار خرج در پی داشت؛ ده برابر بیش از بیشترین بودجه‌ای که تا آن زمان برای تولیداتشان صرف کرده بودند.

با شروع کار و در ادامه معلوم شد سفید برفی پروژه‌ای بس سنگین‌تر است و والت دیزنی مجبور شد برای تراز بودجه ساخت، خانه‌اش را در رهن بانک قرار دهد.

نتیجه اما حتی از تصور والت هم فراتر بود. سفید برفی و هفت کوتوله به یکی از شاهکارهای سینما تبدیل شد و رکوردهای خیره کننده‌ای به جا گذاشت. فیلم تنها با ۱.۵ میلیون دلار هزینه ساخت بیش از ۴۱۸ میلیون دلار فروش کرد و عنوان پرفروش‌ترین فیلم ناطق تا آن زمان را به خود اختصاص داد.

محبوبیت سفید برفی باعث ده‌ها اکران مجدد در سال‌های بعد شد و نسخه‌های ویدیویی آن نیز به تولید رسید.

نمایشنامه «سفید برفی» در لیست ده تایی از پر اجراترین نمایش‌ها در آمریکای شمالی است و تاثیر فرهنگی عمیقی بر نمایش‌های موزیکال برادوی و پارک‌های تفریحی گذاشته است.

«سفید برفی و هفت کوتوله» در سال ۲۰۰۸ عنوان برترین انیمیشن تاریخ سینما به انتخاب بنیاد ملی فیلم آمریکا AFI را از آن خود کرد.

دیزنی در نخستین گام خود پا را فراتر از مرزهای تصور گذاشته بود و اینک یکی از کمپانی‌های بزرگ و صاحب سبک دنیا به حساب می‌آمد. اما این تازه شروع کار بود. فرمول جادویی آن‌ها تازه شروع به کار کرده بود و نطفه ستاره‌های درخشان دیگری برای درخشش در پهنه آسمان در حال شکل گرفتن بود.

پینوکیو
والت دیزنی به پسرک چوبی جان بخشید

کمپانی والت دیزنی با خلق انیمیشن‌های میکی ماوس و سفیدبرفی راه خود را در جهان سینما باز کرد و در دهه‌های بعد آثاری چون پینوکیو، فانتازیا، دامبو و بامبی را به طرفدارانش هدیه داد.

«سفید برفی و هفت کوتوله» (۱۹۳۷) اولین پروژه بلند دیزنی بود. تجربیات غنی انیماتورها از کارهای قبلی و شبیه‌سازی دقیق فیگور و حرکات انسانی، قابلیت‌های جدید فنی و امکان افزودن لایه‌های زیاد و دوربین‌های متعدد به صحنه و در نهایت داستانی جذاب به انقلابی در ژانر انیمیشن منجر شد. «سفید برفی و هفت کوتوله» با بودجه کمرشکن ۱.۵ میلیون دلار رقم خیره‌کننده ۴۱۸ میلیون دلار فروش کرد تا تاریخ مدیوم انیمیشن را برای همیشه دگرگون کند. هنوز بسیاری از تاریخ نویسان و محققان حوزه انیمیشن معتقد هستند که والت دیزنی با تمام ساختارشکنی‌ها و فعالیت‌های فوق العاده‌ای که در طول عمر خود داشت، بزرگترین دستاورد خود را در اولین قدم و با این انیمیشن بدست آورد؛ کارتونی که رتبه دهم پرفروش‌ترین فیلم همه تاریخ سینما را به دست آورد.

اما دیزنی که دیگر یکی از بزرگان نوظهور هالیوود به حساب می‌آمد متوقف نماند. آن‌ها که تازه فرمول اکسیر جادویی خود را به دست آورده بودند بی‌مهابا دست به تولید زنجیره‌ای از فیلم‌های پرفروش زدند.

انیمیشن شیر شاه چگونه تولید شد؟ | وقتی دیزنی قدرت اول انیمیشن می‌شود + عکس

«پینوکیو» (۱۹۴۰) پروژه بعدی آن‌ها بود؛ فیلمی بر مبنای رمانی ایتالیایی به همین نام از کارلو کلودی که جزو برجسته‌ترین آثار ادبیات کودک قرار دارد. سال ۱۹۳۷ و در جریان ساخت سفید برفی یکی از انیماتورها به نام «نورمن فرگوسن» نسخه‌ای ترجمه از رمانی ایتالیایی به تاریخ ۱۸۸۳ را به والت داد. فرگوسن بعدها تعریف کرد که: «او بعد از خواندن آن، دچار شوق و شعفی غیرقابل کنترل شده بود.»

پینوکیو بر خلاف سفید برقی که داستانی کوتاه داشت و نویسندگان برای بلند کردن انیمیشن به زحمت افتاده بودند، رمانی بلند بود و گره‌های داستانی مفصلی داشت. پینوکیو در رمان اصلی پسری شرور، نامهربان و قدرنشناس است که روزگار با تجربیات سخت و تلخ به او درس می‌دهد اما در نسخه تطبیقی دیزنی این روایت مدرن‌تر و ملایم‌تر می‌شود.

«پینوکیو» با وجود آن که دل منتقدان را ربود و حتی دو اسکار بهترین موسیقی فیلم و ترانه را به ارمغان آورد ولی به طرز عجیبی شروعی ناامید کننده در جداول فروش داشت. بسیاری این امر را به اوضاع متشنج دنیا در آستانه جنگ جهانی دوم و اوضاع آشفته بازارهای اروپا و آسیا نسبت می‌دهند. با این حال «پینوکیو» با اکران‌های متعددی که تا سال ۱۹۴۵ برایش ترتیب داده شد همچون گوهری که به مرور ارزش آن هویدا شود بر سر زبان‌ها افتاد و در مجموع ۸۴ میلیون دلار فروش کرد. بنیاد ملی فیلم آمریکا، پینوکیو را بعد از سفید برفی برترین انیمیشن تاریخ سینما می‌داند و کتابخانه کنگره ملی آمریکا در سال ۱۹۹۴ آن را در لیست آثار محافظت شده قرار داد.

تم پینوکیو هنوز طرفداران بسیاری در دیزنی لندهای دنیا دارد و با جادوی دیزنی، داستان پسرک چوبینی که با مهربانی پدر ژپتو و کمکِ فرشته مهربان در کوره راه زندگی به پسری واقعی تبدیل می‌شود به یکی از خاطرات فرهنگی مشترک نسل بشریت بدل شد.

میکی ماوس والت دیزنی

میکی ماوس والت دیزنی رهبر ارکستر می‌شود

سومین انیمشن بلند دیزنی «فانتازیا» (۱۹۴۰) نام داشت که در اصل قرار نبود فیلمی بلند باشد. مدتی بود که والت دیزنی به فکر احیای محبوبیت و جایگاه ستاره قدیم خود یعنی میکی ماوس بود و چاره کار را در بازسازی موزیکال یکی از انیمیشن‌های کوتاه قدیمی دید.

این فیلم موزیکال بر پایه یکی از اشعار ولفگانگ گوته آلمانی که برای اجرای ارکسترال تنظیم شده بود ساخته شد. «لئوپولد استوکوفسکی» رهبر کاربلد ارکستر فیلادلفیا برای این منظور انتخاب شد. استوکوفسکی که از قطعه انتخاب شده و همکاری با دیزنی بر سر ذوق آمده بود پیشنهاد همکاری داوطلبانه و بدون مزد را داد. وقتی نمایندگان دیزنی در نیویورک این مساله را به اطلاع والت رساندند، او که خود مردی هنرشناس، قدردان و متعهد بود تمامی امکانات دیزنی را برای ساخت انیمیشن موزیکالی بی‌نظیر بسیج کرد و برای گروه نزدیک به ۱۰۰ نفره ارکستر، استودیویی مجهز در نزدیکی لس آنجلس اجاره کرد، اما با صعود هزینه‌ها به بالای ۱۲۵ هزار دلار برای روی و والت مسجل شد که یک انیمیشن کوتاه هرگز نمی‌تواند از پس این مخارج بر بیاید. بدین صورت و ناخواسته بود که تولد انیمیشنی موزیکال رقم خورد و والت دستور ساخت ۷ قطعه مجزای دیگر را داد تا همگی در قالب یک فیلم که همچون کنسرتی برجسته بود به نمایش درآید.

«فانتازیا» نیز به سرنوشت پینوکیو دچار شد و در آغاز نتوانست انتظارات را برآورده کند اما در نهایت با اکران‌های متعدد بیش از ۷۵ میلیون دلار فروش کرد و نوار موفقیت‌های دیزنی را ادامه داد. دنباله دیگری بر این فیلم دهه‌ها بعد با نام «فانتازیا ۲۰۰۰» (۱۹۹۹) ساخته شد که تهیه‌کنندگی آن را نوه والت دیزنی بر عهده داشت و قطعات مهم کلاسیک دنیا در قالب انیمیشن بهم چسبیده بودند. البته این فیلم هرگز به گرد پای نسخه دیزنی پدربزرگ نرسید.

میکی ماوس

والت دیزنی | ابرهای تیره؛ ناقوس خطر

جادوی دیزنی هنوز بی‌نظیر بود اما دنیا دیگر دیوانه شده بود. زبانه‌های آتش از چهارگوشه دنیا بلند شده و ناقوس جنگ به صدا درآمده بود.

سه فیلم بعدی دیزنی به نسبت فیلم‌های ساده‌تری بودند. «دامبو» (۱۹۴۱) که در ایران نیز محبوبیتی فوق العاده داشت انیمیشنی ساده با خط روایی مستقیم بود و داستان فیل کوچکی را روایت می‌کرد که گوش‌های بسیار بزرگش او را مایه تمسخر دیگران قرار می‌داد. اما رفاقت او با موشی کوچک که نقطه ساختارشکن داستان بود به او این قدرت را داد تا با گوش‌هایش پرواز کند.

دیزنی عملا دامبو را برای جبران شکست فروش ناامیدکننده فانتازیا و پینوکیو- در اکران اول – ساخت. دامبو با تنها ۶۴ دقیقه طول نمایش یکی از کوتاه‌ترین انیمیشن‌های بلند دیزنی است و با بودجه‌ای نصف سفید برفی و یک سوم پینوکیو ۱.۶ میلیون دلار فروش کرد. رقمی که گرچه در قیاس با سایر فیلم‌ها چندان به چشم نمی‌آمد اما این حسن را داشت که در همان زمان اکران به سوددهی رسید و دیزنی را کمی از خطر دور کرد.

«بامبی» (۱۹۴۲) آخرین انیمیشن دیزنی قبل از اوج گیری جنگ جهانی دوم بود و داستان آن درباره آهویی دم سفید و ماجراهای او و خانواده سلطنتی‌اش در جنگل است.

دیزنی در فیلم‌های آخر خود به فرمولی ثابت و موفق رسیده بود. موزیک، کمدی، ترحم ماجراجویی و شرارت. عنصر آخر یا همان شرارت نقشی کلیدی در انیمیشن‌های دیزنی داشت که با آن به قلب‌های جوان نشان می‌داد در نهایت این نیروی خیر است که بر نیروهای شر غلبه می‌کند.

اینک بیش از یک دهه از پاگیری دیزنی در عالم سینما می‌گذشت و آن‌ها دیگر یکی از بازیکنان اصلی این صنعت بودند.

اما صنعت متلاطم سینما برای دیزنی نیز روی دیگری داشت. بحران جنگ در آن سوی خانه سایه می‌گستراند و بحران اعتصاب در خانه گریبان دیزنی را گرفت.


والت دیزنی در دهه ۴۰؛ مرثیه‌ای برای یک رویا

«اعتصاب انیماتورهای دیزنی» نام اعتصاب کارگری‌ای بود که در ۱۹۴۱ به وقوع پیوست. ماجرا اما به چند سال قبل برمی‌گشت. دهه ۳۰ برای اقتصاد آمریکا سال‌های فاجعه باری بود و رکود بزرگ آن دوره دگرگونی‌هایی در ساختار جامعه آمریکا به وجود آورد. یکی از آن‌ها متحد شدن کارگران و تشکیل اتحادیه‌های کارگری برای صیانت از حقوق صنفی بود. صنعت سینما نیز از این امر مستثنی نماند و انجمن‌های گوناگونی در صنعت سینما تشکیل شد. یکی از آن‌ها انجمن کارتونیست‌های سینما یا «Screen Cartoonist’s Guild» بود. این تشکل زاییده بحران استودیو انیمیشن‌سازی فلشر Fleischer Studios بود؛ زمانی که مکس فلشر بیش از ۱۵ نفر از کارتونیست‌های کمپانی خود را اخراج کرد.

با اعلام وجود این انجمن، آرتیست‌ها و کارتونیست‌های گوناگونی از کمپانی‌های مختلف به آن پیوستند، اما بزرگترین لقمه این اتحادیه جایی نبود جز دیزنی.

هنرمندان دیزنی جزو مرفه‌ترین کارتونیست‌های صنف خود بودند. با این که آن‌ها بالاترین حقوق‌ها را دریافت می‌کردند، اما نارضایتی عمیقی در کمپانی وجود داشت و دلیل آن شکاف عجیب درآمدی بین کارتونیست‌ها بود. در واقع سیستم حقوق دهی دیزنی چنان تبعیض‌آمیز و نابرابر بود که بعضی از کارتونیست‌ها تا ۴۰۰ دلار در هفته حقوق دریافت می‌کردند و دستمزد برخی دیگر به زحمت به ۱۲ دلار در هفته می‌رسید. تبعیض در استفاده از خدمات رفاهی کمپانی مانند سالن‌های ورزشی، رستوران، فضای کار و حتی جای پارک ماشین از دیگر عوامل تشدیدکننده این نابسامانی بود تا جایی که افرادی چون آرت بابیت «Art Babbitt» که خود از حلقه حواریون و رده بالای دیزنی بود به این اعتراضات پیوست. والت دیزنی در ابتدا توجهی به این اعتراضات نداشت و باور نمی‌کرد در کمپانی او که آن را «یک خانواده بزرگ» می‌نامید چنین حرف و حدیث‌هایی وجود داشته باشد.

دامبو فیل پرنده

خطابه آتشین دیزنی

او سرانجام در فوریه ۱۹۴۱ بیش از ۱۲۰۰ نفر از کارکنان خود را در سالن اجتماعات کمپانی جمع و خطابه‌ای آتشین ایراد کرد: «من بیش از ۲۰ سال در این صنعت بوده ام. در تمام این سال‌ها راهور طوفان‌های سخت بوده‌ام نه دریاهای آرام. این راه نیازمند کار سخت، مبارزه، اراده، لیاقت، ایمان و بالاتر از همه تواضع است. بعضی‌ها متعجبند که چرا گروهی جای بهتری در این صحنه دارند، چرا بعضی‌ها اتاق بهتر و جای پارک ماشین دارند و گروهی نه. همیشه اعتقاد داشته‌ام و خواهم داشت که آنانی که با کمپانی همزیستی بیشتری دارند و از خود به آن می‌بخشند علاوه بر احترام فراوان، شایسته برخورداری از مواهبند. توصیه من به شما این است: بروید به کار خود برسید. شما هیچ چیز لعنتی را نمی‌توانید با غر زدن و انتظار بیهوده داشتن کامل کنید. اگر آن چیزی را که می‌خواهید را ندارید به جای غرغر و ناله، کاری انجام دهید.»

همانطور که انتظار می‌رفت سخنرانی والت دیزنی همچون بنزین روی توده آتش بود. بسیاری از کارکنان قبل از اتمام سخنان او بیرون آمدند و افراد بیشتری به اتحادیه کارتونیست‌ها پیوستند. تنش بین والت و آرت بابیت -که دیگر از رهبران اتحادیه بود – به اوج خود رسید. والت رفتار بابیت را خیانتکارانه می‌دانست و سرانجام او را اخراج کرد. اخراج بابیت که خود از پیشکسوتان دیزنی و خالق شخصیت‌های مهمی چون «گوفی» بود، جرقه آخر این نابسامانی را زد و فردای آن صدها نفر از کارتونیست‌های دیزنی دست از کار کشیدند.

اعتصاب در میانه ساخت کارتون «دامبو» به وقوع پیوست و دیزنی عصبانیت خود از آنان را با گنجاندن صحنه زد و خورد دلقک‌ها با رییس برای حقوق بیشتر، در فیلم نشان داد.

اعتصاب کارتونیست‌های دیزنی نزدیک به ۲ ماه طول کشید. سرانجام با پادرمیانی یکی از افراد رده بالای وزارت امور خارجه آمریکا و آژانس ملی اتحادیه‌های کارگری تنش فروکش کرد و طرفین به مصالحه دست یافتند و دیزنی به اتحادیه پیوست.

همه شخصیت‌های جذاب والت دیزنی

والت دیزنی و سال‌های جنگ و رکود

با این وجود این اعتصاب اثری عمیق بر والت دیزنی و تاریخ کمپانی گذاشت. والت هرگز اعتصاب کنندگان را نبخشید و بسیاری از آنان در سال‌های بعد از کمپانی جدا شدند. «یک خانواده بزرگ» دیگر به رویا پیوسته بود و چشمه جوشان خلاقیت در کمپانی تا سال‌های سال خشکید.

در همین دوران با شعله ورتر شدن آتش جنگ جهانی دوم در دنیا، دیزنی نیز تغییر جهت داد. آن‌ها که با بحران‌های اخیر و البته افت فروش شدید کارهای اخیر رمقی برایشان باقی نمانده بود روی به ساخت آثار کوتاه، سبک و تبلیغی برای پروپاگاندای جنگ آوردند. تمرین برای مرگ (۱۹۴۳)، پیروزی در هوا (۱۹۴۳) و دانل داک در سرزمین نازی‌ها (۱۹۴۳) همگی آثار کوتاهی بودند که دیزنی در راستای سیاست کلان فرهنگی ایالات متحده برای تبلیغ جنگ و جمع آوری بودجه تجهیزات جنگی روی پرده‌های سینما آورد.

دانل داک در سرزمین نازی‌ها با نام دیگر «چهره پیشوا»، نمونه کاملی از این سیاست بود که به ماجرای حضور دانل داک در کارخانه‌های جنگی آلمان نازی می‌پردازد و جایزه بهترین انیمیشن کوتاه پانزدهمین دوره جوایز اسکار را بدست آورد. در یک نظرسنجی در ۱۹۹۴ این فیلم رتبه ۲۲ از ۵۰ فیم برتر تاریخ انیمیشن تا آن زمان را بدست آورد، هرچند دیزنی به خاطر طبیعت پروپاگاندایی فیلم و همچنین نمایش دانل داک به عنوان عضوی از حزب نازی‌ها آن را تا چندین دهه بعد از دایره محصولاتش خارج کرد. در این سال‌ها بیش از ۹۰٪ از ۵۵۰ کارمند دیزنی در تولید فیلم‌های مرتبط با جنگ دست داشتند.

دیزنی در این دوران طیف وسیعی از مستندهای کوتاه و فیلم‌های سفارشی آموزشِ نظامی نیز تولید کرد تا این سال‌های کابوس‌وار را تنها به حفظ موجودیت کمپانی و سر به سر کردن هزینه‌ها بپردازد.

تنها رگه از دیزنی خلاق سال‌های قبل، گروه کوچکی از کارکنان با بودجه‌ای محدود بودند که در خلال و بعد از سال‌های جنگ با ساخت محصولات پکیجی یا فیلم‌هایی که هرکدام از چندین فیلم کوچکتر تشکیل می‌شدند، شعله انیمیشن‌سازی دیزنی را روشن نگه داشتند.

سلام برادران (۱۹۴۲) که ترکیبی از چهار کارتون کوتاه‌تر بود و فضای آن در آمریکای جنوبی می‌گذشت نقطه آغاز فیلم‌های این چنینی بود. فیلم بعدی، سه اسب سوار (۱۹۴۴) نیز در همین فضا می‌گذشت و نشانه حسن نظر و دوستی دیزنی با فرهنگ آمریکای لاتین بود. در این فیلم‌ها شخصیت‌های جدیدی همچون «طوطی سیگار برگ کش» به نمایندگی برزیل یا «خروس هفت تیرکش» به نشانه مکزیک در کنار دانل داک حضور داشتند.

Make Mine Music (۱۹۴۶)، Fun and Fancy Free (۱۹۴۷)، Melody Time (۱۹۴۸) و یکی دو عنوان دیگر، بسته فیلم‌هایی بودند که هر کدام از چندین کارتون کوتاه دیگر تشکیل شده بودند تا استودیوی دیزنی را با حداقل بودجه و نیرو سرپا نگه دارد. شاید بتوان گفت این سیاست، ایده‌ای هوشمندانه از دیزنی بود تا بتواند در دوران بحران به ترمیم زخم‌های خود بپردازد و البته ذخایر مالی کمپانی را آماده ورود به دهه ۵۰ و ساخت دوباره فیلم‌های بلند کند.

دهه‌ای که با ظهور تلویزیون به فرصتی مجدد برای رستاخیز دیزنی مبدل شد و یکی از ناب‌ترین ایده‌های والت دیزنی فقید به وقوع پیوست. ایده‌ای که نقطه عطفی طلایی در صنعت سرگرمی و توریسم شد. پارک‌های دیزنی لند!

والت دیزنی و دیزنی لند

والت دیزنی و ساخت دیزنی‌لند

فاصله میان اواخر دهه ۳۰ و اوایل دهه ۴۰ سال‌های پر باری برای دیزنی بود. سفید برفی و هفت کوتوله (۱۹۳۷)، پینوکیو (۱۹۴۰)، فانتازیا (۱۹۴۰) و دامبو (۱۹۴۱) و بامبی (۱۹۴۲) همگی از تولیدات این سال‌ها بود که نام و حساب‌های بانکی دیزنی را پر از اعتبار کرد اما روزهای سختی در پیش رو بود و بحران جنگ در آن سوی خانه سایه می‌گستراند و بحران اعتصاب در خانه گریبان دیزنی را گرفت ولی دیزنی از این بحران نیز عبور کرد و حال در بخش پنجم این مقاله به دهه ۵۰ می‌رسیم و با هم مروری بر سرنوشت کمپانی دیزنی در این سال‌ها داریم.

سیندرلا (۱۹۵۰) اولین فیلم بلند دیزنی بعد از ۸ سال بود و نشان داد تولیداتی از این دست هنوز طرفداران بسیاری دارد. سیندرلا با بودجه‌ای دو میلیون دلاری بیش از ۸ میلیون دلار فروش کرد و بعد پروژه‌های زیان‌ده سال‌های اخیر که به واسطه جنگ و قطع دسترسی به بازارهای اروپا گریبان دیزنی را گرفته بود، خاطره درخشش سفید برفی و هفت کوتوله (۱۹۳۷) را زنده کرد.

شخص والت دیزنی کمترین دخالت را در ساخت سیندرلا داشت و کار را به گروهی سپرد که هسته اولیه «۹ پیرمرد» ۹ Old Men را تشکیل می‌دادند. این گروه که والت آن‌ها را به شوخی به این نام می‌نامید کارتونیست‌های ارشدی بودند که طی سال‌ها و دهه‌های بعد نقشی مهم و موثر در راهبری کمپانی داشتند و بعضی از آن‌ها بعدها به کارگردانی روی آوردند. با مرگ «الی جانستون» در سال ۲۰۰۸ این گروه افسانه‌ای به تاریخ پیوست.

کمپانی فاکس قرن بیستم چگونه شکل گرفت؟ | روشن شدن آتشفشان

در این زمان والت به شدت مشغول پروژه مهم دیگری بود. جزیره گنج (۱۹۵۰) بر اساس رمانی به همین نام اولین فیلم کاملا Live-Action دیزنی بود که در انگلستان فیلمبرداری شد. لایواکشن سبکی از فیلمسازی است که کاراکترهای واقعی و انیمیشنی در کنار هم خط داستان را جلو می‌برند. این سبک بعد با پروژه رابین هود (۱۹۵۲) ادامه یافت.

کمپانی دیزنی که گویی به اجبار و تنگنا مدتی به کمون رفته بود در این سال‌ها فیلم‌های مهمی را پشت هم خلق کرد که هرکدام جایگاه ویژه‌ای در حافظه تاریخی سینمادوستان و گنجینه تاریخ فرهنگ جهان دارند.

آلیس در سرزمین عجایب (۱۹۵۱) یکی از بهترین نسخه‌های اقتباسی از رمان لوئیس کارول بود که به صورت تمام انیمیشن و موزیکال ساخته شد؛ فیلمی فانتزی که والت دهه ۲۰ و ۳۰ برای ساخت آن کمین کرده بود و به جایی نرسید، اما بالاخره بلافاصله بعد از جنگ در سال ۱۹۴۵ پروژه ساخت آن را به جریان انداخت. آلیس در ابتدا واکنش‌های متناقضی از سوی منتقدان برانگیخت اما با مرور زمان ثابت کرد اثری بسیار جلوتر از زمانه خودش است و به یکی از شاخص‌ترین آثار کلاسیک دیزنی و اساسا کالت کلاسیک در مدیوم انیمیشن تبدیل شد.

پیترپن (۱۹۵۳) سیزدهمین انیمیشن بلند دیزنی، باز اقتباسی دیگر از رمانی به همین نام بود و با داستان گیرایش بیش از ۸۷ میلیون دلار فروخت. پیترپن آخرین فیلمی بود که دیزنی پخش آن را بر عهده کمپانی RKO گذاشت و بعد از این تاریخ، دیزنی با تاسیس کمپانی پخش Buena Vista زنجیره پخش آثارش را به دست گرفت. این شاخه تازه تاسیس با پخش بیست هزار فرسنگ زیر دریا (۱۹۵۴) برای اولین بار کنترل کامل سیستم تولید و پخش فیلم‌های سینمایی را به دست دیزنی داد.

دیزنی لند

دیزنی‌لند والت دیزنی؛ سرزمین قلعه‌های جادویی

دهه پنجاه اما در تاریخ دیزنی به جهتی دیگر نیز دوره‌ای خاص و نقطه عطف به حساب می‌آید چرا که والت دیزنی در این سال به یکی از رویاهای بزرگ و دیرین خودش جامه عمل پوشاند؛ پارک دیزنی لند.

ایده ساخت پارک تفریحی دیزنی لند به سال‌ها قبل‌تر باز می‌گشت. زمانی که با والت دیزنی با دخترهایش – دیان و شارون – به گریفیت پارک لس آنجلس می‌رفتند. والت با خود می‌اندیشید چرا نباید پارکی وجود داشته باشد که هم کودکان و هم بزرگسالان را با هم سرگرم کند. او همچنین به شدت تحت تاثیر زیبایی، تمیزی و طراحی باغ Tivoli در کپنهاگ دانمارک و چند پارک دیگر در اروپا بود.

در ۱۹۵۲ او مجوز ساخت مجموعه‌ای تفریحی به مساحت ۳.۵ هکتار در بربانک کالیفرنیا و در مجاورت استودیوهای خود را به دست آورد. ایده اولیه او ساخت محلی سرگرم کننده برای استراحت کارکنان کمپانی و خانواده‌هایشان و همچنین توریست‌های کنجکاو و علاقه‌مند به کارتون‌های دیزنی بود. خیلی زود اما مشخص شد رویاهای والت، به فضایی بسیار بزرگتر نیاز دارد، جایی که بتوان در آن رود ایجاد کرد و کوه و آبشار ساخت. محلی که بتوان فیل‌های پرنده و فنجان‌های چای غول آسا و راکت ماه نورد را در قلعه‌ای بزرگ و اسرارآمیز جای داد.

مترو گلدوین مایر چطور شکل گرفت؟ | شیر وارد می‌شود

با مشارکت وتحقیق گروهی از کارشناسان دانشگاه استنفورد، درختستان پرتقالی ۶۵ هکتاری در آناهایم کالیفرنیا خریداری و کار ساخت این سرزمین جادویی آغاز شد. او تیم طراحی خود را به تمام پارک‌های تفریحی در سراسر کشور فرستاد تا از نقاط قوت و ضعف آن برای پر بار کردن پروژه خود استفاده کنند. پروژه‌ای بزرگ و بسیار پر خرج که تنها هوشمندی والت دیزنی می‌توانست از پس آن تامین مالی آن بر آید.

والت کار سختی برای جذب سرمایه افراد حقیقی داشت بنابراین او با خلاقیتی هوشمندانه و با استفاده از موج محبوبیت مدیوم تلویزیون در میانه دهه ۵۰ شویی تلویزیونی به نام دیزی لند برای شبکه ABC آمریکا تهیه کرد و عملا این ایستگاه تلویزیونی ثروتمند را در پروژه خود سهیم کرد. شوی دیزنی لند از انیمیشن‌های کوتاه و بلند و و کارهای قدیمی و ساخته‌های اختصاصی جدید تشکیل شده بود و به ویترین محصولات کمپانی مبدل گشت این شو از آن سال تا کنون پخش می‌شود و یکی از رکوردداران توالی پخش یک برنامه تلویزیونی در جهان است.

پروژه ساخت دیزنی لند نزدیک به یک سال طول کشید و والت شخصا با حساسیت و جزئی نگری فوق العاده بر مراحل ساخت آن نظارت کرد. او خود بسیاری از طرح‌ها و تصمیات را تغییر می‌داد به عنوان مثال او درباره جزییاتی با تیم طراحان ساخت جزیره تام سایر مخالفت کرد و عقیده داشت طراحان ایده او را منحرف کرده اند، بنابراین نقشه‌ها را به خانه برد و فردا طرح اصلاح شده را به دست مهندسان داد.

دیزنی لند

دیزنی لند، میعادگاهی نوین

سرانجام سرزمین جادویی دیزنی لند با بیست محوطه مختلف برآمده از داستان‌ها و انیمیشن‌های کمپانی در ۱۷ جولای ۱۹۵۵ با صرف هزینه ۱۷ میلیون دلار آماده افتتاح شد. روز افتتاح بیش از ۲۸۰۰۰ نفر در مراسم حضور یافتند، رقمی که بسیار بیشتر از دعوت شدگان رسمی مراسم بودند و هزاران نفر با ایستادن در صف، بلیت افتتاحیه را تهیه کردند و گروهی دیگر با بالا رفتن از حفاظ‌ها به داخل مجموعه آمدند. افتتاحیه اما آن جور که انتظار می‌رفت پیش نرفت و به یک مصیبت کامل تبدیل شد. موج گرمایی که از دو هفته قبل شروع شده بود در آن روز به اوج خود – ۴۰ درجه سانتی گراد – رسید که دمایی غیر طبیعی برای آن منطقه بود. کمبود آب مدیران دیزنی را مجبور کرد بین روشن بودن فواره‌های مجموعه و دایر بودن سرویس‌های بهداشتی یکی را انتخاب کنند که طبعا دومی بود. از آسفالت‌هایی که شب قبل ریخته شده بود هنوز بخار بلند می‌شد و کفش‌های پاشنه بلند خانم‌ها در آن گیر می‌کرد. این بلاها در کنار ازدحام و بی‌نظمی موجود کار را به جایی رساند که که والت و مدیران ارشد روز ۱۷ جولای را یکشنبه سیاه نامیدند. با این وجود جذابیت دیزی لند بسیار بیشتر از این بود که این شروع بی‌نظم و پر هیجان خللی در کارآن وارد کند و تا پایان آن سال بطور میانگین روزانه پذیرای ۲۰ هزار نفر از شیفتگان خود بود.

رویای والت فقید به حقیقت پیوسته بود. دیزنی لند هم اکنون بزرگترین و پربازدیدترین مجموعه تفریحی جهان است که تا کنون پذیرای بیش از ۷۰۰ میلیون نفر بوده است و ده‌ها هزار نفر مستقیم و غیر مستقیم در آن کار می‌کنند.

مجموعه دیزنی لند هم اکنون با تم‌های مختلف در دیگر نقاط دنیا همچون توکیو، پاریس، هنگ کنگ اوج اراده یک مرد برای تجلی رویاهایش را به رخ می‌کشد و به یکی از شاهرگ‌های درآمدی ابرکمپانی دیزنی تبدیل شده است. فصل نوین دیزنی آغاز شده بود.

خبر فوت آقای والت در روزنامه ها
خداحافظی با آقای والت

با مرگ والت دیزنی بنیانگذار و مغز متفکر کمپانی دیزنی در سال ۱۹۶۶، تا مدتی این کمپانی دچار افول شد ولی توانست خود را از این بحران نجات داده و همچنان یکی از بزرگترین کمپانی‌های سرگرمی بماند.

همانطور که ذکر شد سال‌های بعد از جنگ جهانی دوم در حکم نوعی رستاخیز برای دیزنی بود و با اکران‌های متعددِ تولیداتِ پیش از جنگ، ذخیره مالی کمپانی ترمیم شد و تولید انیمیشن‌های بلند دوباره در دستور کار قرار گرفت.

از تولیدات این سال‌ها می‌توان به زیبای خفته (۱۹۵۹) اشاره کرد. فانتزی موزیکال ۷۵ دقیقه‌ای که اقتباسی از کتابی به همین نام بود. به دلیل‌عدم فروش مورد انتظار و نقدهای نه چندان مثبت، «زیبای خفته» آخرین اقتباس کارتونی از این دست افسانه‌ها و رمان‌های شاه و پری بود و دیزنی تا ۳۰ سال بعد و اکران پری دریایی کوچولو (۱۹۸۹) سراغ این ژانر نرفت.

یکی از اتفاقات مهمی که در اوایل دهه ۶۰ روی داد اختراع ماشین زیراکس بود. اختراعی که تحولی بزرگ در سیستم تولید انیمیشن‌های دیزنی پدید آورد. تا آن زمان تک تک فریم‌های یک کارتون نقاشی می‌شدند که نیازمند صرف هزینه و بودجه‌ای شگرف بود. یکی از اولین کارتون‌هایی که با این تکنولوژی جدید تولید شد «صد و یک سگ خال دار» (۱۹۶۱) بود. فیلمی ماجراجویانه از رمانی انگلیسی به قلم دودی اسمیت Dodie Smith که ماجرای سگ‌های خالدار کوچکی است که برای فروش پوستشان دزدیده می‌شوند. تلاش پدر و مادر توله سگ‌ها برای آزادی بچه‌ها به نجات ۸۴ توله دیگر منتهی می‌شود تا جمع خانواده آن‌ها به عدد ۱۰۱ برسد. داستان پرکشش، استفاده از ماشین زیراکس و چهار اکران در سال‌های مختلف، در نهایت فروش این فیلم ۴ میلیون دلاری را به عدد ۲۱۵ میلیون دلار رساند تا یکی از موفق‌ترین فیلم‌های دیزنی نام بگیرد.

کمپانی یونیورسال چگونه شکل گرفت؟ | ابر کمپانی سرگرمی‌ساز آلمانی – امریکایی

اما مهم‌ترین تولید دیزنی در این دوران نه یک انیمیشن که یک فیلم بود. مری پاپینز (۱۹۶۴) کمدی موزیکال فانتزی بر مبنای رمانی به همین نام بود. بنابر مجموعه مستندی که در ۴۰ سالگی اکران این فیلم در ۲۰۰۴ منتشر شد، دختر والت دیزنی عاشق سری کتاب‌های مری پاپینز بود و پدر را مجبور کرد تا قول دهد فیلمی از آن بسازد.

نزدیک به ۲۵ سال طول کشید تا والت توانست اجازه ساخت فیلم را از نویسنده کتاب – پاملا لیندون تراورز P. L. Travers بگیرد. فیلم با بازی جولی اندروز Julie Andrews روایتگر پرستارِ بچه‌ای جادویی ست که در آسمان زندگی می‌کند و برای کمک به خانواده بنکس به خانه آن‌ها می‌رود و با جین و مایکل و دودکش‌پاک کن همه‌فن‌حریفی به‌نام برت دوران خوش و پرماجرای موزیکالی را از سر می‌گذرانند.

«مری پاپینز» به شدت مورد استقبال قرار گرفت و در تمام ۱۳ رشته جوایز اسکار آن سال نامزد و در ۵ رشته – از جمله بهترین بازیگر زن برای اندروز – برنده شد. بسیاری از صاحب نظران مری پاپینز را سرآمد افتخارات والت دیزنی می‌شناسند؛ چرا که تنها فیلمی است که در طول عمر والت، نامزد جایزه بهترین فیلم در مراسم اسکار شد. مری پاپینز در سال ۲۰۱۳ در لیست آثار گرانقدر و تحت حفاظت کتابخانه کنگره ایالات متحده آمریکا قرار گرفت.

مری پاپینز

والت شجاع دل

پشت پرده همه این افتخارات بی‌شک کسی نبود جز والت دیزنی که آن روزها در میانه دهه هفتم عمر خویش قرار داشت. کتاب جنگل (۱۹۶۷) و خوشحالترین میلیونر (۱۹۶۷) آخرین پروژه‌هایی بود که والت در تولید آن‌ها نقش داشت تا مجموع فیلم‌هایی که او در طول عمر پر افتخارش در ساخت آن‌ها مشاکت داشت به ۸۱ عنوان برسد.

والت دیزنی سیگارکشی قهار بود و از جنگ جهانی اول سیگار را بی‌فیلتر دود می‌کرد. در ۱۹۶۶ شیوع سرطان ریه در او تشخیص داده شد و تحت درمان رادیویی قرار گرفت. والت دیزنی سرانجام در ۱۵ دسامبر همان سال، ۱۰ روز بعد از تولد ۶۵ سالگی چشم از جهان فرو بست تا جهان یکی از تاثیرگذارترین مردانش را از دست داده باشد. جسد والت به خواست او سوزانده شد و خاکسترش در گورستانی جنگلی در کالیفرنیا به باد سپرده شد تا ذرات وجودش همچون روح بلندپروازش به دست باد به هر جا سرک کشد.

والت دیزنی در جایی گفته بود: «رویاها به حقیقت می‌پیوندند فقط اگر جرات تعقیب کردن آن‌ها را داشته باشید». زندگی او خود بهترین گواه این حرف بود چرا که در طول عمرش برای میلیون‌ها نفر در سراسر جهان لحظات شاد و خاطراتی فراموش نشدنی ساخت و از رویاهای شخصی‌اش میراثی عظیم برای آیندگان به جای گذاشت.

سیندرلا

والت دیزنی و گام معلق یک کمپانی

بعد از مرگ والت، روی دیزنیRoy Disney تا زمان مرگش در ۱۹۷۱ کنترل کمپانی را به دست گرفت اما همانطور که قابل حدس است کمپانی دیزنی مغز متفکر خود را از دست داده بود و تا سال‌های سال در سراشیبی و در پی هدفی نامعلوم بود. مدیریت کمپانی در این سال‌ها بین افراد مختلف دست به دست و تولیدات انیمیشنی روز به روز کمتر می‌شد و فیلم‌های تولیدشده آثار قابل ملاحظه‌ای نبودند و اگر دوراندیشی ارزشمند والت در ساخت مجموعه‌های دیزنی لند نبود معلوم نبود چه بر سر دیزنی می‌آمد.

گربه‌های اشرافی (۱۹۷۰)، رابین هود (۱۹۷۳) و روباه و سگ شکاری (۱۹۸۱) از معدود کارتون‌های قابل ملاحظه در این دوران بودند. این دوران گیجی بیش از یک دهه طول کشید و سهامداران مختلف و حتی شرکت‌هایی چون کوکاکولا طرح‌هایی برای در اختیار گرفتن اکثریت سهام و کنترل کمپانی به اجرا گذاشتند. تا این زمان بیش از ۷۰ درصد از عواید کمپانی از راه‌هایی جز گیشه بود.

و اینک رنسانس والت دیزنی

سال ۱۹۸۴ اما اتفاقی مهم افتاد. «مایکل آیزنر» از پارامونت، «جفری کاتزنبرگ» و «فرانک ولز» از برادران وارنر که همگی از تاجرانی قدرتمند و تهیه کنندگانی کارکشته در صنعت سینما بودند به دیزنی پیوستند. این تغییر و تحولات و اجرای استراتژی‌های جدید ۵ سال زمان برد تا دوره‌ای موسوم به «رنسانس دیزنی» شکل بگیرد. البته در همین دوره گذار نیز فیلم‌های مهم و پرفروشی چون صبح بخیر، ویتنام (۱۹۸۷)، چه کسی برای راجر رابیت پاپوش دوخت؟ (۱۹۸۸) با مشارکت استیون اسپیلبرگ و یا انجمن شاعران مرده (۱۹۸۹) با بازی بی‌نظیر رابین ویلیامز روی پرده آمد.

اتفاق اصلی اما از سال ۱۹۸۹ و با اکران «پری دریایی کوچولو» و فروش ۲۱۱ میلیون دلاری شروع شد و در طول چند سال رشته‌ای از پرفروشترین کارتون‌های تاریخ سینما روی پرده‌ها آمد. ستاره بعدی انیمیشن رمانتیک دیو و دلبر (۱۹۹۱) بر اساس افسانه‌ای فرانسوی به همین نام بود. داستان فیلم درباره دختری جوان و زیباست که به اسارت شاهزاده‌ای طلسم شده درآمده است. طلسمی که در پی یاغی‌گری شاهزاده او را به هیات یک دیو درآورده و تنها راه نجاتش ربودن دل دختر جوان است. نمایش این رابطه عاشقانه دنیا را دیوانه کرد و سالن‌های سینما لبریز از تماشاچیان شد. «دیو و دلبر» بیش از ۴۰۰ میلیون دلار فروخت و دو جایزه اسکار دریافت کرد. گرچه اسکار بهترین فیلم را به تریلر دلهره‌آور سکوت بره ها (۱۹۹۱) واگذار کرد.

درخشش بعدی از آن موزیکال فانتزی علاالدین (۱۹۹۲) بود. شخصیتی برآمده از داستان‌های هزار و یک شب که با غول چراغ جادویش دل به هر ماجرایی می‌سپرد. «علاالدین» با گذر از نیم میلیارد دلار، پرفروش‌ترین فیلم انیمیشن تاریخ سینما تا آن زمان بود؛ رکوردی که تنها دو سال به جا ماند چون دیزنی ستاره‌ای دیگر در آستین داشت.

شیرشاه (۱۹۹۴) موزیکال حماسی دیزنی – با تم نمایشنامه «هملت» شکسپیر – روایتگر داستانی در پادشاهی شیرها در آفریقاست. کاراکتر شیر جوانی به نام سیمبا و آهنگ‌های خاطره‌انگیز فیلم، یادآور کودکی نسلی از سینمادوستان در جهان است. «شیرشاه» رقم خیره کننده یک میلیارد دلار فروخت تا نه فقط در انیمیشن که بعد از پارک ژوراسیک (۱۹۹۳) پرفروشترین فیلم تاریخ سینما تا آن زمان باشد.

این موفقیت‌های سرگیجه‌آور در سال‌های بعد با پوکاهانتس (۱۹۹۵)، گوژپشت نتردام (۱۹۹۶)، هرکول (۱۹۹۷)، مولان (۱۹۹۸) و تارزان (۱۹۹۹) ادامه پیدا کرد تا دیزنی را به بازیگر شماره یک هالیوود و سینمای جهان تبدیل کند.

داستان از اینجا به بعد برای افراد بیشتری آشناست. دیزنی سرمست و مغرور از موفقیت‌ها وارد دوره‌ای از ملال شد. هنگامی که تکنولوژی با سرعت سرسام آوری در سینما پیش می‌رفت و کارتون‌های سه بعدی سر از همه جا برآورده بود دیزنی همچنان سعی به دنبال تکرار خویش در پی روش‌های سنتی بود. کمپانی دیگر آن طراوت جوانی را نداشت و ایده‌ها همگی به کهنگی می‌زد.

سال ۲۰۰۵ روی دیزنی Roy E. Disney نوه والت دیزنی فقید در نقش مشاور – ولی با نفوذی بسیار بالاتر -به کمپانی بازگشت و تحت هدایت او سکان هدایت از مایکل آیزنر گرفته به باب ایگر Bob Iger داده شد. دیزنی در همین سال اولین انیمیشن سه بعدی خود به نام «جوجه کوچولو» را ساخت.

والت دیزنی

والت دیزنی و معامله با استیو جابز

هنر باب ایگر اما در برپایی شراکتی بی‌نظیر با نابغه‌ای به نام استیو جابز بود. دیزنی در چند سال گذشته طی قراردادی فیلم‌های تولیدی استودیوی نسبتا کوچکی به نام پیکسار را پخش می‌کرد. دیزنی با موقعیت‌سنجی عالی و به لطف رشته‌ای از حوادث، پیکسار را به شرط داشتن حکومتی تقریبا خودمختار به قیمت ۷ میلیارد دلار از استیو جابز خرید. دیزنی با این معامله پوستی دیگر انداخت و به سطح اول انیمیشن سه بعدی بازگشت و آثار شگفت‌انگیز و پرفروشی خلق شد که می‌توانید داستان مربوط به آن‌ها را در مقاله‌های مربوط به استودیوی پیکسار مطالعه فرمایید.

دیزنی این روزها همچنان به یکه تازی خود ادامه می‌دهد. تولیدات بی‌رقیب پیکسار در حوزه انیمیشن و فیلم‌هایی چون مجموعه دزدهای دریایی کاراییب (۲۰۰۳-۲۰۱۷)، لینکلن (۲۰۱۲)، مجموعه انتقام جویان و کاپیتان آمریکا، مرد مورچه‌ای (۲۰۱۵)، پل جاسوسان (۲۰۱۵) و بسیاری فیلم‌های دیگر تنها گوشه‌ای از تسلط دیزنی بر دنیای تصویر است.

ده‌ها شبکه رادیو، تلویزیون و اینترنتی و مجموعه‌های متعد سرگرمی، اقامتی و تفریحی در سراسر دنیا و البته حق تولید و فروش محصولات مبتنی بر کاراکتر فیلم ها، دیزنی را شاید به فرامرزترین کمپانی جهان تبدیل کرده است. نامی که در آغاز تنها یک اسم خانوادگی بود اما جسارت یک مرد در تعقیب رویاهایش آن را گویی به دوستی صمیمی در ناخودآگاه نسل دیروز و امروز بشر تبدیل کرد.

مهر

عکسهای والت دیزنی

همه شخصیت‌های جذاب والت دیزنی

همه شخصیت‌های جذاب والت دیزنی

همه شخصیت‌های جذاب والت دیزنی

والت دیزنی

اشتراک گذاری

اینجا نظر بدهید